چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟


هدف، آموزش هدف گذاری مالی + سرمایه گذاری در بورس و چگونه تعیین هدف کنیم

بورس و سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی بستری فراهم می‌کنند که سریع‌تر به هدف برسید این دو مورد و در واقع تمامی بازارهای مالی به عنوان یک کاتالیزور عمل میکنند.قاعدتاً ما تنها یک بستر نداریم و اشارۀ ما صرفاً به بورس نیست. شما می‌توانید با استفاده از یک بازار مالی چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ دیگر به هدف خود برسید؛ مانند یک بیزنسِ (کاری) شخصی که همراه تخصص است و به شما ۴۰ تا ۵۰ درصد سود می‌دهد. درنتیجه، هدف‌گذاری ما لزوماً بورس نیست. بورس به‌عنوان یک کاتالیزور درکنارِ سایر بسترهای مالی عمل می‌کند.

دقیقاً یکی از بهترین بازارهای مالی، بازار بورس است. باوجود همۀ نواقصی که بورس ما دارد یا مواردی که شفافیتش کمتر است و می‌تواند برای سرمایه‌گذاران مشکلاتی چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ داشته باشد؛ اما یکی از بهترین بسترهای سرمایه‌گذاری است که به کمک آن می‌توانید بهترین بهره را از سرمایه‌هایتان ببرید.

در بازارهای مالی موردی که اهمیت بسیاری دارد، تخصص و مهارت کافی است. هم‌چنین، استفاده از تجربۀ دیگران هم بسیار اهمیت دارد؛ پس، تنها نقطه‌ضعفی که این بستر مالی دارد، ریسکی است که خودمان ایجاد می‌کنیم.

توجه به شایعات، کمبود دانش و مهارت و نقص در خودشناسی (افراط و تفریط در ریسک‌پذیری) از آفت‌های پیشرفت در بازارهای مالی است.

باید به این نکته هم اشاره کرد که مردم درکنارِ دولت در پیش‌برد جریان‌ها نقش به‌سزایی دارند (اشاره به صف‌های طویل ارز)

در بحث بازار های مالی آگاهی و کسب شناخت همراه با آموزش به‌شکل صحیح در اولویت قرار دارد. شما باید با ذهنی باز و تماماً خالی برای آموزش و کسب مهارت اقدام کنید. پیشنهاد من این است که کلیۀ مسائلی که از قبل آموخته‌اید راکنار بگذارید و اصطلاحاً ظرف ذهنتان را خالی کنید تا بتوانید بدون هیچ مشکلی به آموزش صحیح ادامه دهید.

هدف‌گذاری مالی

هدف‌گذاری مسئلۀ بسیار مهمی است. بهترین زمان برای تعیین هدف قبل از شروع سال است.

با هدف‌گذاری ایده آل‌های ما مشخص می‌شود. افرادی که هدف‌گذاری می‌کنند، اعتمادبه‌نفس بالایی دارند و می‌توانند ثروت زیادی جذب کنند و درنتیجه، نسبت‌به دیگران موفق‌تر هستند. تمامی ثروتمندان هدف‌گذاری می‌کنند.

در ادامه چگونگی هدف‌گذاری و تعیین هدف را بیشتر توضیح می‌دهیم:

اولین مبحث بررسی وضعیت فعلی خودمان است. دومین مورد تعیین هدف است و درنهایت، انتخاب مسیر که خیلی مهم است (با انتخاب مسیر درست در کوتاه‌ترین زمان به بیشترین بازده برای هدف خواهیم رسید).

ـ بررسی وضعیت فعلی

همۀ ثروتمندان از اصولی استفاده می‌کنند که بسیار مشخص‌اند و اگر شما آن اصول را رعایت کنید و باورهایی که آن‌ها در ذهن خودشان دارند در خودتان گسترش بدهید، به‌راحتی ثروت جذب می‌کنید و دیگر نیازی نیست کار شبانه‌روزی داشته باشید؛ درواقع، شما اول باید ذهن یک انسان ثروتمند را داشته باشید که این ذهنیت باید با نگرش مثبت همراه شود.

شناخت توانمندی‌ها و منابع درامدی خود کمک بسزایی در تعیین هدف دارد.

  1. آیا به‌دست آوردن پول آسان‌ترین کار دنیا است؟

(میانگین نظر افرادی که در نظرسنجی ما شرکت کردند، ۳۰% بود)

در این‌جا با بهانه‌هایی مانند «من سنم پایینه، شهر ما کوچیکه، منطقۀ دورافتاده هستیم، و…» مواجهیم.

متأسفانه این جواب‌ها بسیار ناراحت‌کننده هستند و زمانی که دوستان به ارزش واقعی خودشان پی می‌برند، نتایجی عالی مشاهده می‌کنند؛ اما بقیۀ دوستان حتی نمی‌دانند چگونه پول به‌دست بیاورند. تفکری قدیمی که متأسفانه در فرهنگ ما وجود دارد، این است که شما باید با تلاش زیاد و شبانه‌روزی به مقداری پول دست پیدا کنید که فقط خرج ماهیانۀ شما را پوشش می‌دهد. این طرز فکر کاملاً اشتباه است.

تلاش لازمۀ کسب ثروت است؛ اما در راستای هدف‌گذاری‌ شده و درست.

دقت داشته باشید بهترین سرمایه‌گذاری ، سرمایه‌گذاری روی خودتان است.

اگر شما در ذهنتان این تفکر را داشته باشید که پول درآوردن سخت است، باعث می‌شود شما طمع داشته باشید و برای درآوردن پول حرص بزنید و فکر کنید که کاری بسیار دشوار است و شما نباید ثروتمند شوید. گاهی این حس را دارید که از بقیه عقب مانده‌اید.

توجه کنید این ما هستیم که زندگی خودمان را تغییر می‌دهیم.

گفت‌وگوی درونی بسیار بااهمیت است. تنها کسی که ما می‌توانیم در کنارش راحت فکر کنیم، خودمان هستیم. شما با تفکر مثبت، اندیشۀ هدفمند ، و تجزیه‌وتحلیل مسائل در ذهن خودتان می‌توانید به نتایجی عالی دست پیدا کنید.

باورِ شدن، باورِ توانستن، باورِ ثروتمند شدن، و… . این‌های مواردی است که هر روز باید به آن فکر کنید و از اعماق وجود بپذیرید که شما فردی موفق در کسب‌وکار و زندگی خود خواهید شد.

همیشه و هر روز یاد بگیرید، کسب دانش کنید، و دربرابر آموزش‌ها جبهه نداشته باشید. هر اتفاقی که پیش می‌آید، می‌تواند شما را یک قدم به جلو یا ده‌ها قدم به عقب ببرد. این اتفاق کاملاً به خودِ درونی شما بستگی دارد. باید اضافه کنم که همواره انرژی مثبت داشتن کمک می‌کند که ضمیر ناخوداگاه شما در جذب ثروت‌های اطراف به یاری‌تان بیاید و جذب بالایی داشته باشید.

گفت‌وگوی درونی مثل ذره‌بینی است که افکار شما را می‌گیرد و در کل زندگی‌تان منتشر می‌کند.

  1. آیا من هر جایی که سرمایه‌گذاری کنم، می‌توانم به موفقیت برسم؟

نظر افرادی که از آنها این سوال را پرسیدیم حدوداً ۵۰% بود.

خودمان را لایق بدانیم و عزتِ‌نفس‌مان را بالا ببریم اینکه من می‌توانم موفق شوم، شایستۀ همۀ چیزهای خوب هستم و خودم را، چه ازلحاظ کیفی و چه معنوی، در مراتب بالای زندگی می‌بینم، عزت‌ِنفس ما را بالا می‌برد.

  1. چرا درامد من ۱۰ برابر نیست؟

یک توصیه به دوستان: بعد از اینکه یک ماه تلاش کردید و پولی به‌دست آوردید، اول از همه حداقل ۱۰% آن را کنار می‌گذارید فقط برای سرمایه‌گذاری ، و بعد هزینه‌های جاری زندگی را برداشت ‌کنید. این کار به شما کمک می‌کند که در بلندمدت برای رسیدن به اهداف خود مبلغ خوبی در دسترس داشته باشید.

روی یک کاغذ بنویسید که امروز به شما ۱ میلیون تومان می‌دهند و شما باید تا آخر شب این پول را برای خودتان خرج کنید. فردا به شما ۲ میلیون تومان می‌دهند و شما باید خرج کنید، پس‌فردا ۳ میلیون تومان و همین‌جور تا آخر سال؛ یعنی روز آخر سال شما باید ۳۶۵ میلیون تومان خرج کنید و حتی ۱۰۰۰ تومان هم نباید پیش خود نگه دارید.

این تمرین در وهلۀ اول به شما کمک می‌کند که بپذیرید اعداد بزرگ هم می‌تواند در زندگی شما جاری شود. درنهایت، سقف و موانع ذهنی شما برداشته می‌شود.

فکر کردن به اینکه همۀ چیزهای خوب مال من نیست یا من نمی‌توانم به جایی برسم یا هیچ‌وقت نمی‌شود که ثروتمند شوم، مواردی است که شما را از مسیرِ درستِ رسیدن به هدف دور می‌کند.

پس باید سعی کنیم یاد بگیریم که اگر ذهن فعال و پویا و مثبتی داشته باشیم، می‌توانیم به هرآن‌چه لایق آن هستیم، برسیم.

به تمایلات و خواسته‌های درونی خود احترام بگذارید و درموردِ علایقِ حتی کوچک خود هم فکر کنید و انرژی مثبت بفرستید.

مثال: شما بارها قبل از ورود به منزل با خود فکر کرده‌اید که خدا کند شام قورمه‌سبزی داشته باشیم و بعد از ورود به منزل از استشمام بوی قورمه‌سبزی که در فضا پیچیده، به این نتیجه می‌رسید که کاش چیز دیگری از خدا خواسته بودید. دقیقاً همین جاست که باید بگویم شما باور ذهنی کوچک و محدودی دارید که فقط به‌اندازۀ وعدۀ غذای موردعلاقه‌تان می‌تواند نگرش مثبت ایجاد کند. با تمرین این موارد شما می‌توانید سقف ذهنی‌تان را بردارید و در ذهن خود به‌جای قورمه‌سبزی، به اتومبیل محبوب خود و هرآن‌چه در سر دارید، فکر کنید تا به‌راحتی به آن دست پیدا کنید.

ارزش‌ها و باورها بستر کار ما هستند؛ یعنی باید این موارد اصلاح شوند تا بعد از آن ساختمان اصلی ما درست شود. اگر بستر کار به‌طور صحیح شکل نگیرد، با اولین لرزش کل بنا خراب شده و ما از حوزه‌ای که در آن ورود کرده‌ایم، حذف می‌شویم.

در نظر داشته باشید که مقایسه فقط و فقط باید با خودِ قبلی ما صورت بگیرد؛ چراکه تنها کسی که می‌تواند ما را از تکرار اشتباهاتمان نجات دهد، خود ما هستیم.

هر روز آموزش، هر روز یادگیری، هر روز کسب مهارت و در انتها، اجرای به‌موقع، موفقیت را به‌دنبال دارد.

خودتان را باور داشته باشید و توانایی‌های‌تان را بالا ببرید و تنها به خود متکی باشید.

شناخت توانمندی‌های خود:

وقتی شما هدفی را تعیین می‌کنید، باید بازارهای هدفتان را بررسی کنید.

باتوجه‌به شناخت توانمندی‌ها و بررسی علایق خود درراستای هدف تعیین‌شده قدم بردارید.

همیشه موضوعی برای به چالش کشیدن توانمندی‌هایتان داشته باشید. این کار باعث می‌شود شما همیشه انرژی داشته باشید و شارژ روحی شوید.

آموزش هدف گذاری

به منابع درامدی خودتان توجه کنید.

منابع درامدی در ۲ دسته قرار می‌گیرند (درونی ـ بیرونی)

منابع درونی ما خودمان هستیم. ذهن ما، تمایلات، مهارت‌ها، دانش و علایق و توانمندی‌های ماست.

منابع بیرونی ما می‌تواند گاوصندوق و درامد ماهیانۀ ما باشد.

دومین مبحث: تعیین هدف

برای شروع هدف گذاری باید چشم انداز بیزینس یا اهداف خود و محیطی که در آن می خواهید فعالیت کنید را به دقت بررسی کنید. آیا در ایران یا خارج کشور می خواهید فعالیت کنید.به این نکته بسیار مهم توجه کنید. همیشه باید چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ یک قدم جلوتر از بقیه باشید .هوشمندانه تفکر کنید و هوشمندانه عمل کنید. محیط شما بسیار تاثیر گذار بر انتخاب و تصمیم گیری هایتان است . اگر محیط را نشناسید قطعا نمی توانید به رشد های بزرگ دست پیدا کنید و ثروتمند واقعی شوید. این را بدانید که بازار و بیزنس در ایران با بازارهای جهانی قطعا تفاوت هایی دارد و ظهور و بروز تکنولوژی و نسل های مختلف انقلاب صنعتی با چند سال اختلاف خود را در ایران نمایان می کند . پس با پیگیری نسل هایی از انقلاب صنعتی که در ایران پشت سر گذرانده ایم و نسلی که پیش رویمان خواهد بود می توانیم بیزینس خود را مطابق با آن راه اندازی یا بروزرسانی کنیم تا چند گام جلوتر از سایرین حرکت کرده و با ارتقا هوش و دانش مالی خود به ثروت مد نظر خود دست پیدا کنیم . اگر زمانی برسد که ما نیز بخواهیم بدون هوش مالی مانند سایرین پیرو و مقلد باشیم قطعا به درامد های معمولی خواهیم رسید و جهش و رشد های فوق العاده در کسب دارایی و درآمدهایمان نخواهیم داشت ، پس قدم اول تفکر هوشمندانه و عمل بر حسب آن است.

برای هدف گذاری صحیح موارد زیر را مد نظر قرار دهید . سعی کنید هدف خود را به جای گره زدن به مادیات به رشد و تعالی خود گره بزنید. در مسیر رسیدن به رشد و موفقیت به اهداف مالی نیز دست پیدا خواهید کرد.

هدف باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد که به‌اختصار Smart نامیده می‌شود:

Specific Measurable Attainable Timel

  • S مشخص
  • M معنادار
  • A اقدام‌محور
  • R واقع‌گرایانه
  • T چهارچوب زمانی

هدف ما باید مشخص و معین باشد. شما باید چیزی را هدف خود قرار دهید که مجهول و نامعلوم نباشد. این هدف می‌تواند میزان مشخصی سود باشد یا خرید یک خانه یا شروع بیزنسی جدید.

هدف باید به‌طور واضح معنادار باشد. هدفی که انتخاب می‌کنید، مفهومی مادی و معنوی داشته باشد.

اقدام‌محور بودن یعنی شما برای رسیدن به هدف بتوانید یک سری کارها انجام دهید. هدف و اقداماتی که می‌خواهید انجام بدهید، باید برایتان کاملاً ملموس باشد.

افرادی که در بیزنس خود موفق‌اند، فاصلۀ بین تصمیم و اجرای تصمیمشان خیلی کم است.

یکی از علل موفق نشدن افراد می‌تواند تردید در تصمیمی باشد که به‌شکل صحیح و با تحقیق گرفته شده و در آن تمامی پارامترهای اصولی در نظر گرفته شده است؛ اما متأسفانه بنابه دلایلی نظیر نداشتن اعتمادبه‌نفس در لحظۀ آخر به سرانجام نمی‌رسد.

واقع‌گرایانه بودن هدف : مثلاً دوستی هدف‌گذاری کرده که مریخ را بخرد. خب این هدف کاملاً دور از واقعیت است؛ پس سعی کنید همواره اهدافی را مدنظر داشته باشید که واقعی باشند.

هدف باید و باید و باید زمان‌بندی مشخص داشته باشد و در قالب چارچوب زمان جلو برود. می‌توانیم با بررسی مدت‌زمان تقسیم‌شده تا رسیدن به هدف عملکردمان را راحت‌تر بررسی کنیم.

پیمودن مسیر صحیح در هدف‌گذاری

رشد و توسعۀ فردی ـ بهبود عملکرد ـ برنامه‌ریزی ـ اجرا

وقتی شما یک مسیر صحیح را طی می‌کنید، باعث رشد و توسعۀ خودتان و درنتیجه، بیزنس‌تان می‌شود. رشد و توسعۀ فردی یکی از مهم‌ترین عوامل پیشبرد اهداف شماست. اینکه صبح زود از خواب بیدار شوید، کتاب بخوانید، و یاد بگیرید که چگونه برنامه‌ریزی و اجرا کنید. درنهایت، ما با هدف‌گذاری‌مان تجربه‌مان را بالا می‌بریم و عملکردمان را هم بهبود می‌بخشیم.

برنامه‌ریزی ما باید بر ۳ اساس باشد: بلندمدت، میان‌مدت، و کوتاه‌مدت.

تمامی افراد ثروتمند و معروف برای خود برنامه‌ریزی بلندمدت دارند. اینکه شما بتوانید آیندۀ بیزنس خود را به‌صورت واقعی و نه فرضی در بلندمدت ببینید، موفقیت کسب‌وکارتان خیلی بیشتر می‌شود.

پس سعی کنید از همین الآن برای همۀ سال‌تان برنامه‌ریزی کنید. برای برنامه‌ریزی سالانه ما حداقل ۳ روز زمان لازم داریم؛ یعنی باید با دقت کافی برنامه‌ریزی بلندمدتمان را انجام بدهیم.

توصیۀ من این است که اول برنامه‌ریزی میان‌مدت انجام بدهید، بعد کوتاه‌مدت. درنهایت، برنامه‌ریزی بلندمدت خودبه‌خود شکل می‌گیرد.

برای برنامه‌ریزی میان‌مدت محدودۀ یک‌ماهه در نظر می‌گیریم.

برای کوتاه‌مدت محدودۀ هفتگی و روزانه در نظر می‌گیریم.

شما هر هدفی که داشته باشید، باید این سه حوزه را در نظر بگیرید:

اول: یادگیری و کسب دانش (یادگیری عمومی و تخصصی به‌علاوۀ دانش مدیریت که به‌صورت روزانه باید انجام شود)

دوم: کسب مهارت و رشد در کسب‌وکار (شما باید هر ماه این حوزه را داشته باشید. بعد از گذراندن آموزش و کسب دانش شما در مرحلۀ اقدام قرار دارید. با پا گذاشتن به این مرحله شما شروع به کسب مهارت می‌کنید)

سوم: ارتباطات (شما باید هر روز ارتباط جدیدی را درراستای رسیدن به هدفتان آغاز کنید)

برنامه‌ریزی می‌تواند ۲ حالت باشد:

برنامه‌ریزی عمودی: کل روز به یکی از این موارد بالا (یادگیری ـ مهارت ـ ارتباط) اختصاص پیدا کند.

برنامه‌ریزی افقی: به این شکل است که شما در طی روز زمانی را برای یادگیری و زمانی را برای کسب مهارت و پیدا کردن ارتباط جدید سپری می‌کنید.

یکی از مواردی که در آن مشکل دیده می‌شود، بحث اجرایی کردن این موارد است.

در وهلۀ اول ما باید مدیریت زمان داشته باشیم و کارهایمان را به موارد زیر تفکیک کنیم:

فوری و مهم ـ غیرفوری و مهم ـ فوری و غیرمهم ـ غیرفوری و غیرمهم.

فوری و مهم یعنی همین الآن انجامش بده.

غیرفوری و مهم یعنی برایش برنامه‌ریزی کن.

فوری و غیرمهم یعنی حواله‌اش کن به زمان دیگر.

غیرفوری و غیرمهم یعنی قیدش را بزن.

در آخر:

همیشه سعی کنیم انرژی مثبت داشته باشیم، هدفمند زندگی کنیم و عزت‌نفس داشته باشیم.

مطالعه، آموزش، کسب مهارت با اجرا کردن فراموش نشود.

صبح زود از خواب بیدار شویم و طبق برنامه‌ریزی پیش برویم.

اجازه ندهید کسی مدیریت زمان شما را به‌دست بگیرد. همواره خودتان برای خودتان زمان‌بندی کنید.

چرا یک پلن معاملاتی مهم است؟

به طور خلاصه، موفق ترین معامله گران یک برنامه دارند. شما نمی توانید تضمین کنید که همیشه می توانید بازار را شکست دهید، اما یک برنامه می تواند به ایجاد زمینه برای تجارت موفق کمک کند.

با قرار دادن یک برنامه نوشته شده، بسیار راحت تر می توانید بر روی اهداف معامله گری خود متمرکز بمانید. زمانی که بازارها در پر استرس ترین حالت خود قرار دارند، نمی خواهید به قضاوت خود تکیه کنید. یک برنامه دقیقاً به شما می گوید که چه کاری انجام دهید، بنابراین می توانید نظم و انضباط و ثبات را حفظ کنید و در عین حال ضرر را کنترل کنید.

نکته قابل توجه این می باشد که یک طرح بی فایده است مگر اینکه عملی شود. بسیاری مرتکب این اشتباه می شوند که زمان زیادی را برای ایجاد یک استراتژی سرمایه گذاری می کنند، اما زمانی که شروع به معامله در بازار می کنند، آن را کنار می گذارند.

پلن معاملاتی

چگونه یک پلن معامله گری بسازیم؟

۱.خودتان را ارزیابی کنید

برای ایجاد یک برنامه معاملاتی، ابتدا باید یک قدم به عقب بردارید و تخصص بازار، اهداف و نقاط ضعف خود را ارزیابی کنید. پس از همه، شما می خواهید که برنامه شما تا حد امکان متناسب با شما باشد.

تجربه و تخصص

با ارزیابی دانش خود از بازارها شروع کنید، بنابراین می توانید مطمئن شوید که از عمق خود خارج نمی شوید. برای مثال، اگر کاملاً مبتدی هستید، استراتژی‌های گزینه‌های پیشرفته ممکن است مکان خوبی برای شروع نباشند.

همچنین ایده خوبی است که مشخص کنید با کدام دسته از دارایی ها راحت تر هستید و در ابتدا چند بازار را برای تمرکز روی آنها انتخاب کنید.

با افزایش اعتماد به نفس، همیشه می توانید برگردید و برنامه خود را اصلاح کنید.

اهداف

چرا معامله می کنید؟ اگر پاسخ فقط «پول درآوردن» است، ممکن است به اندازه کافی به این موضوع فکر نکرده باشید.

شاید بخواهید برای بازنشستگی، شغل جدیدی را شروع کنید یا زمانی را برای گذراندن با دوستان و خانواده آزاد کنید. هدف نهایی شما هرچه باشد، مطمئن شوید که برنامه شما با انگیزه شما ساخته شده است.

یکی از بهترین راه ها برای انجام این کار این است که از هدف نهایی خود شروع کنید و به سمت عقب حرکت کنید. در نظر بگیرید که می‌خواهید ده سال دیگر کجا باشید و ده نقطه عطف سالانه را تعیین کنید که شما را به آنجا برساند.

نقاط قوت و ضعف

شما می خواهید که برنامه معاملاتی شما مطابق با نقاط قوت شما باشد و نقاط ضعف شما را کاهش دهد

به عنوان مثال، ممکن است نیاز داشته باشید که دائماً موقعیت‌های باز خود را تماشا کنید – که اگر معاملات را یک شبه انجام دهید ممکن است مشکل باشد. می‌توانید با پایبندی به معاملات روزانه یا استفاده از اعلان‌ها و هشدارها برای پیگیری معاملات بدون اینکه همیشه مراقب مانیتور خود باشید، این ضعف را برطرف کنید.

با پیشرفت در مورد نقاط قوت و ضعف خود اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد، بنابراین مطمئن شوید که برنامه خود را به صورت دوره ای بازبینی و ویرایش کنید.

سبک معاملاتی خود را انتخاب کنید

۲.سبک معاملاتی خود را انتخاب کنید

اکنون که تخصص، اهداف، نقاط قوت و ضعف خود را مشخص کرده اید، باید بتوانید تشخیص دهید که کدام سبک معامله گری برای شما مناسب تر است.

اگر بازده های بلندمدت را هدف قرار می دهید و نمی خواهید هر روز زمان زیادی را به موقعیت های باز و بسته اختصاص دهید، برای مثال، معاملات موقعیت یا نوسان ممکن است برای شما مناسب باشد. یا اگر قصد دارید تمام وقت معامله کنید اما می خواهید از پرداخت بودجه یک شبه خودداری کنید، می توانید معاملات روزانه را در نظر بگیرید.

۳. ایجاد یک استراتژی

استراتژی معاملانی شما باید شامل موارد زیر باشد:

  • چگونه فرصت ها را پیدا می کنید
  • ریسک / پاداش شما در هر معامله
  • چه زمانی ترید کنیم
  • انواع سفارش برای استفاده
  • استراتژی خروج شما

یافتن فرصت ها

همانطور که در دو دوره گذشته توضیح داده شد، بیشتر معامله گران فرصت هایی را با استفاده از تحلیل تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از این دو پیدا می کنند. اکنون می دانید که هر گزینه چگونه کار می کند، روش دلخواه خود را برای یافتن موقعیت های جدید بسنجید.

ریسک و پاداش

تعیین میزان تحمل ریسک شما می تواند برای هر کسی دشوار باشد. یک نقطه شروع محکم این است که در نظر بگیرید که در مجموع چقدر می توانید ضرر کنید، به یاد داشته باشید که انحلال می تواند و در صورتی اتفاق بیفتد که مارجین مورد نیاز خود را کامل حفظ نکنید.

معامله‌گران موفق ممکن است لزوماً موقعیت‌های برنده بیشتری نسبت به موقعیت‌های بازنده باز نکنند. در عوض، چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ آنها معاملات بازنده را مدیریت می کنند تا اطمینان حاصل کنند که برنده ها آنها را سودآور نگه می دارند.

زمان سنجی

زمان بندی می تواند همه چیز هنگام معامله باشد.

علاوه بر اطمینان از باز بودن بازارهای انتخابی شما هنگام برنامه ریزی برای معامله، ایده خوبی است که در مورد زمانی که ممکن است در بی ثبات ترین حالت خود هستند، تحقیق کنید. نوسان اغلب در آغاز یا پایان یک جلسه و همچنین زمانی که گزارش ها یا اخبار منتشر می شود به اوج خود می رسد.

در این مرحله، ممکن است بخواهید بازه های زمانی نمودار خود را نیز انتخاب کنید. در حالت ایده آل، شما نمی خواهید تایم فریم ها را به صورت تصادفی تغییر دهید. یک نمودار «پایه» را انتخاب کنید که در درجه اول از آن استفاده می‌کنید، با دو نمودار دیگر که می‌توانید هنگام تأیید روندها به آنها مراجعه کنید.

ژورنال معاملاتی داشته باشید

۴.مراقب جزئیات باشید

آخرین مرحله در ایجاد یک برنامه معامله گری موفق، اضافه کردن جزئیات تا حد امکان است. دقیقا مشخص کنید که کدام بازارها و چه زمانی قرار است معامله کنید. تصمیم بگیرید که چه مقدار سرمایه به هر موقعیت اختصاص دهید، و همچنین محل توقف و محدودیت را تعیین کنید.

چک لیست می تواند یادآور مفیدی برای استفاده در عمل باشد. این به تعیین مسیر انتخابی شما کمک می کند و دلیل معامله را تقویت می کند. در حالت ایده آل، چک لیست شما باید هر مرحله را هنگام یافتن فرصت ها، باز کردن معاملات و مدیریت موقعیت ها پوشش دهد.

دفتر ژورنال معاملاتی شما می تواند به همان اندازه که می خواهید دقیق باشد. اما حداقل باید موارد زیر را پوشش دهد:

  1. استدلال پشت هر معامله
  2. هدف سود و حداکثر ضرر
  3. سطوح ورودی و خروجی
  4. احساسات هنگام ورود و خروج از موقعیت

یک دفتر ژورنال معاملاتی همچنین می تواند به شما کمک کند تا ببینید آیا به طور مداوم معامله می کنید یا خیر . اگر بتوانید اطمینان حاصل کنید که با استراتژی خود سازگار هستید، می توانید ببینید که کجا اشتباه می کند و آن را مطابق با آن تغییر دهید.

سه هدف مهم برای معامله گران تازه وارد

افرادی که در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود هدف دارند، همیشه موفق‌تر از دیگران هستند. همیشه باید در هر کاری هدفی تعیین کرد و با تلاش و برنامه‌ریزی به این هدف دست یافت. هر هدفی که تعیین می‌شود باید واقعی و منطقی باشد.
به عنوان یک معامله‌گر تازه وارد، باید برای خود اهدافی را تعیین کنید و با برنامه‌ریزی منظم سعی کنید به این اهداف برسید. حتماً توجه داشته باشید هدفی که انتخاب می‌کنید، واقعی و منطقی باشد. یکی از اهدافی که هر معامله‌گر تازه وارد بازار فارکس و سهام باید برای رسیدن به آن همیشه تلاش کند، مسئله آموزش و یادگیری مستمر است. یعنی شما همیشه باید به دنبال دانستن مطالب و موضوعات جدید باشید. شما باید این توانایی را در خود ایجاد کنید که بدون نیاز به مدرس بتوانید خود را آموزش دهید.

اهداف را یادداشت کنید

پیش از تعیین اهداف خود، باید مشخص کنید که چگونه به این اهداف دست پیدا خواهید کرد؟ مکتوب کردن اهداف می‌تواند کمک زیادی به شما بکند. پس در ابتدا شاید بهتر باشد که یک دفتر برای این کار کنار بگذارید. در این دفتر باید اهداف خود (بلندمدت یا کوتاه‌مدت) را ثبت کنید. یادداشت کردن هدف یک نوع یادآوری روزانه برای شماست و رفتار شما را برای دست‌یابی به این اهداف تحت تأثیر قرار می‌دهد. علاوه بر این‌که یادداشت اهداف باعث جدیت شما در کار می‌شود، بلکه می‌توانید ارزیابی از پیشرفت کار هم داشته باشید.

هدف اول: مطالعه و یادگیری مستمر

دفتر اهداف و برنامه‌ریزی شخصی را باز کنید و شروع به یادداشت موضوعاتی کنید که چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ دوست دارید در یک بازه زمانی مشخص به آن‌ها تسلط پیدا کنید. هدف اصلی و اول شما باید یادگیری مستمر در بازارهای مالی باشد. اما این هدف یک هدف کلی و مبهم است. باید این ابهام و کلی‌گویی را کنار بگذارید و موضوع خاصی که دوست دارید یاد بگیرید را انتخاب کنید. شما می‌توانید نقاط ضعفی که با آن‌ها درگیر هستید را یادداشت کنید و با مطالعه و تمرین، ضعف‌های خود را بر طرف کنید.
برخی از معامله گران تازه وارد در درک تحلیل‌ها دچار مشکل می‌شوند. یا در درک برخی از جفت ارزها مشکل دارند. در دفتر هدفی برای حل این ضعف‌ها تعیین کنید و سپس مدت زمانی را برای دست‌یابی به آن در نظر بگیرید. سعی کنید با یک برنامه‌ریزی ساده و واقعی به این هدف برسید. پس همیشه هدف اول و اصلی معامله‌گر تازه وارد، یادگیری است و این یادگیری همیشه ادامه خواهد داشت و تنها موضوع آن تغییر خواهد کرد.

هدف دوم: بدون برنامه وارد معامله نشوید!

شما نباید بدون برنامه و فی‌البداهه وارد معامله شوید. این بزرگ‌ترین اشتباه معامله گران تازه وارد است. وقتی بدون برنامه وارد معامله شدید، یعنی در حال قمار کردن هستید. اگر می‌خواهید به یک معامله‌گر حرفه‌ای تبدیل شوید، باید از قمار دوری کنید. به همین دلیل توصیه می‌شود که در دفتر خود یک هدف جدید تعریف کنید. با رسیدن به این هدف، شما دیگر هیچ وقت بدون برنامه وارد معامله نخواهید شد.
دست‌یابی به این هدف به تنهایی می‌تواند عملکرد کلی معاملات شما را به طور قابل‌توجهی ارتقا دهد. با دست‌یابی به این هدف شما به معامله‌گری تبدیل می‌شوید که امکان ندارد بدون فکر کاری انجام دهد. دست‌یابی به این هدف کار سختی خواهد بود. چون که به یک برنامه مشخص نیاز دارد تا پیش از ورود به معامله، طبق آن برنامه یا سیستم معاملاتی وارد بازار شوید. پس هدف دوم شما طراحی سیستم معاملاتی است.

هدف سوم: معامله نکردن را یاد بگیرید!

معامله‌گر فارکس با سرمایه‌های کوچک در بازار کار می‌کند و همیشه از اهرم یا Leverage برای معاملات استفاده می‌کند. به همین دلیل معامله‌گر فارکس نه تنها باید روش پول در آوردن در این بازار را یاد بگیرد، بلکه باید از ضرر کردن هم جلوگیری کند! اهرم می‌تواند ضرر معامله را به شدت افزایش دهد. بسیاری از معامله گران تازه وارد بدون برنامه وارد بازار می‌شوند و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‌کنند. برای چنین افرادی هیچ سود و زیانی اهمیتی ندارد. این افراد نمی‌توانند از این بازار جان سالم به در ببرند.
شما باید یاد بگیرید که به هر سیگنالی جواب مثبت ندهید! یاد بگیرید که برای خود یک استاندارد تعریف کنید. اگر سیگنالی که در بازار صادر شده با استانداردهای شما همخوانی نداشت، خیلی ساده از فکر ورود به بازار بیرون بیاید. این هدف سومی است که شما باید در ابتدای ورود به حرفه معامله‌گری به آن برسید. استانداردی که طراحی چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ می‌کنید در واقع یک نوع سیستم مدیریت ریسک است.
با رسید به این سه هدف، می‌توانید اهداف جدیدی را تعیین کنید. تعیین هدف به زندگی شما نظم خواهد داد. به شما کمک خواهد کرد تا در بازار فارکس به بی راهه نروید. مطالعه مستمر، ورود به معامله با برنامه از قبل طراحی شده و مدیریت ریسک سه اصل اساسی در موفقیت یک معامله‌گر هستند.
شاید در نگاه چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ اول بسیاری از افراد تازه وارد توجهی به این مسائل نداشته باشند. تجربه نشان داده که افراد تازه‌کار تنها به دنبال سیگنال یا یک تحلیل قوی هستند. آن ها می خواهند سریعا رمز موفقیت در بازار فارکس را پیدا کنند! در حالی که هیچ راه میان بری وجود ندارد. موفقیت و یا شکست در بازار فارکس به عملکرد معامله‌گر بستگی دارد. به همین دلیل است که اگر تازه وارد بازار شده‌اید، برای خود اهداف مشخصی تعیین کنید و همیشه سعی کنید به این اهداف برسید. با دست‌یابی به اهداف تعیین شده، پیشرفت خواهید کرد. این تنها مسیر واقعی برای موفقیت در حرفه معامله‌گری است.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

بسیاری از معامله‌گرها تمام زمان و انرژی خود را صرف یافتن بهترین نقطه ورود به معامله می‌کنند، اما پس از آنکه وارد معامله شدند، سردرگم می‌شوند و نمی‌دانند چگونه باید معاملات خود را مدیریت کنند. حاصل این جریان در معامله‌گرها کاهش اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری احساسی، ازدست‌دادن فرصت‌ها و انجام اشتباهاتی است که بعداً ثمری جز پشیمانی ندارند. دانش در مورد چگونگی تعیین اهداف در معاملات بسیار مهم است، اما اغلب نادیده گرفته می‌شود.

معامله‌گری که برای تعیین اهداف خود استراتژی دقیقی داشته باشد می‌تواند با از‌بین‌بردن حدس و گمان، با اطمینان بیشتری دست به معامله بزند. از این رو، در ادامه این مقاله، با استفاده از مطلبی که در وب‌سایت تریدسایتی منتشر شده است، به هفت روش موثر برای تعیین اهدافی صحیح برای معاملات اشاره خواهیم کرد.

۱: نسبت ثابت سود به زیان

ساده ترین تکنیک برای تعیین هدف، ثابت درنظرگرفتن نسبت سود به زیان است.

۱) فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر را اندازه بگیرید. در مثال زیر، این فاصله ۷.۲۵ واحد محاسبه شده است.

۲) حد ضرر را به‌نسبت فاصله از هدف و نسبت دلخواه سود به زیان، در ۱، ۲ یا ۳ ضرب کنید.

همانطور که ملاحظه می‌کنید، این روشی بسیار ساده برای پیاده‌سازی استراتژی هدفی ثابت و همیشگی است.

بالابودن نسبت سود به زیان، لزوماً بهتر نیست و هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال بُرد کمتر خواهد بود.

به‌طور خاص، معامله‌گران تازه‌واردی که به‌دنبال کسب دانش و تجربه در بازار هستند، بهتر است هدفی کوچک‌تر با نسبت سود به زیان کمتر انتخاب کنند تا احتمال بُرد بیشتری داشته باشند و سریع‌تر به اعتمادبه‌نفس لازم برای معامله‌گری دست یابند.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۲: سطوح اخیر حمایت و مقاومت

یکی دیگر از استراتژی‌های هدفی که در میان معامله‌گران بسیار محبوب است، از آخرین سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌کند. سطوح حمایت و مقاومت موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و منطقی است هدف خود را به‌شکلی انتخاب کنید که قیمت مجبور نباشد از سطوح مهم حمایت و مقاومت عبور کند، زیرا این امر می‌تواند احتمال رسیدن قیمت به هدف شما را کاهش دهد.

به‌طور کلی، معامله‌گران اغلب مهم‌ترین سطح حمایت یا مقاومت اخیر را پیدا می‌کنند و سپس هدف را چند نقطه بالاتر یا پایین‌تر (با توجه به موقعیت‌گیری معامله) از آن قرار می‌دهند. این مسئله مهم است. در مثال زیر، اگر وارد موقعیت شورت (Short) شده‌اید، بهتر است هدف را چند نقطه بالاتر از سطح حمایت قرار دهید تا احتمال خطر بازگشت قیمت از سطح حمایت کاهش یابد.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۳: بازتاب الگو

روش بعدی، استفاده از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت است که برخی از معامله‌گرها این رویکرد را بازتاب الگو (Pattern projection) یا حرکات محاسبه‌شده (Measured moves) می‌نامند.

در نمودار زیر، شاهد یک الگوی سروشانۀ معکوس هستیم که صعودی است. در این حالت، ابتدا ارتفاع الگو را از پایین‌ترین نقطه تا بالاترین نقطه محاسبه می‌کنیم و سپس، همین فاصله را از سطح مقاومت به بعد ادامه می‌دهیم.

اگر از این استراتژی هدف استفاده می‌کنید، توجه داشته باشید که باید فاصله پایین‌ترین نقطه را تا بالاترین نقطه الگو به‌طور دقیق اندازه‌گیری کنید تا فاصله صحیح را به دست بیاورید.

همچنین، برخی از معامله‌گران پس از محاسبه ارتفاع الگو، آن را در ضرایب ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ یا حتی ۲ ضرب می‌کنند. باز هم تأکید می‌کنیم که هرچه هدف شما دورتر باشد، احتمال برخورد قیمت با آن نیز کمتر خواهد بود. درمجموع، در به‌کارگیری هر استراتژی جدید، بهتر است اهداف خود را محافظه‌کارتر انتخاب کنید. این مسئله به شما کمک می‌کند بسیار سریع‌تر اعتمادبه‌نفس لازم را پیدا کنید و احتمال بُرد بیشتری داشته باشید.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۴: میانگین متحرک در تایم‌فریم بالاتر

این روش به‌طور ویژه در معاملات بازار فارکس به‌خوبی جواب می‌دهد، زیرا در این بازار قیمت‌ها اغلب صرف‌نظر از هر میزان نوسانی که داشته باشند، باز هم در گذر زمان به میانگین نزدیک می‌شوند.

چه چیزی در تمامی نقاط تصویر زیر صادق است؟ قیمت همیشه در حال بازگشت به میانگین متحرک مرکزی است و دائماً در اطراف این میانگین متحرک معامله می‌شود. در این مثال، ما نموداری ۳۰ دقیقه‌ای و میانگین متحرک ۵۰ دوره‌ای از تایم‌فریم چهارساعته را در نظر می‌گیریم.

در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است استراتژی هدف میانگین متحرک در بازه‌های زمانی بالاتر تعیین شود، زیرا می‌توانید با استفاده از میانگین متحرک در تایم‌فریم‌های بالاتر فرصت‌های معامله‌گری بیشتری به دست آورید.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۵: سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسط‌‌یافته)

سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسط‌یافته) در بسیاری از ایده‌های معاملاتی به کار گرفته می‌شوند. علاوه بر این، از این سطوح برای تعیین هدف معاملات نیز می‌توان استفاده کرد.

پس از شکست مقاومت و شناسایی نقاط A-B-C، ابزار فیبوناچی خود را از پایین تا بالای حرکتی که با شکست مقاومت چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ همراه شده است، رسم کنید. پس از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی C، می‌توانید یکی از سطوح فیبوناچی اکستنشن را به‌عنوان هدف خود انتخاب کنید.

به‌طور کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیک‌ترین سطوح هستند و بیشتر از سایر سطوح به‌عنوان هدف در نظر گرفته می‌شوند.

قیمت به‌ندرت با سطوح ۲ و ۲.۶۱ برخورد می‌کند و روندی قدرتمند برای رسیدن قیمت به این سطوح مورد نیاز است.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۶: اهداف زمان‌مَند

اهداف زمان‌مند را می‌توان با سایر استراتژی‌های هدف ترکیب کرد. به‌عنوان مثال، معامله‌گران روزانه اغلب از استراتژی هدف در پایان روز (بازه معاملاتی) استفاده می‌کنند و در پایان روز معاملاتی، برای جلوگیری از احتمال ضرر در طول شب، از تمام موقعیت‌های باز خود خارج می‌شوند.

اغلب معامله‌گرانی که با استفاده از نوسانات هفتگی بازار دست به معامله‌ می‌زنند، استراتژی هدف آخر هفته را به کار می‌گیرند و پیش از شروع تعطیلات آخر هفته، از تمام معاملات باز خود خارج می‌شوند تا در تعطیلات و هنگامی‌که نظارتی بر معاملات خود ندارند، دچار ضرر نشوند.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

۷: حد ضرر شناور

مشابه هدف زمان‌مند، حد ضرر شناور نیز روشی است که می‌توان آن را با سایر استراتژی‌های هدف ترکیب کرد.

به‌طور کلی، معامله‌گرانی که از رویکرد حد ضرر شناور استفاده می‌کنند، قصد دارند تا جایی که ممکن است از معاملات کسب سود کنند. این معامله‌گرها استراتژی هدفی با پایان باز انتخاب می‌کنند، به این معنی که آنها اصلاً هدفی مشخص نمی‌کنند و حد ضرر خود را صرفاً با دنبال‌کردن حرکات قیمت، تنظیم می‌کنند تا سود خود را در بازارهای پرنوسان به حداکثر برسانند.

معامله‌گرها معمولاً از میانگین‌های متحرک به‌عنوان ابزاری برای ایجاد حد ضرر شناور استفاده می‌کنند. در مثال زیر، شاهد میانگین متحرک ۵۰ دوره‌ای هستید، به‌صورتی‌که معامله‌گر حد ضرر شناور خود را مبتنی بر حرکات میانگین متحرک تعیین می‌کند. اما، توجه داشته باشید که هدف هرگز نباید دقیقاً روی میانگین متحرک تنظیم شود تا در صورت ایجاد حرکات بازگشتی معمول، زود از معامله خارج نشوید.

همچنین، چند نکته مثبت و منفی نیز در مورد تعیین حد ضرر شناور باید در نظر گرفته شود:

  • با حد ضرر شناور، شما هرگز به حداکثر سود ممکن در روند موردنظر دست نخواهید یافت، زیرا حد ضرر شناور معمولاً کف (کمترین) قیمت‌ها را در بازاری پرنوسان در نظر می‌گیرد.
  • حد ضرر شناور تنها طی روندهای بلندمدت‌تر شما را به حداکثر سود می‌رسد. در بسیاری از موارد، معامله‌گر مجبور می‌شود مقداری از سود خود را در روند بازگشتی قیمت پس ‌دهد.
  • با چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ استفاده از حد ضرر شناور، زمان نگهداری معامله ممکن است به میزان قابل‌توجهی افزایش یابد، به‌صورتی‌که بسیاری از معامله‌گران از پس آن برنیایند. ماندن در معاملات برنده برای مدت زمانی طولانی بسیار دشوار است.

بنابراین، بهتر است معامله‌گران باتجربه‌ای که درگیر احساسات نمی‌شوند و بنیان محکمی برای ذهنیت معاملاتی خود دارند، از استراتژی حد ضرر شناور استفاده کنند.

چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟

جمع‌بندی

همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، هیچ استراتژی هدف بهتر یا بدتری وجود ندارد و انتخاب نوع استراتژی هدف کاملاً بستگی به معامله‌گر دارد و اینکه کدام استراتژی هدف برای معامله‌گر بهتر کار می‌کند. بنابراین، برای شروع، فقط چند مورد را انتخاب کنید، آنها را یکی‌یکی امتحان کنید و ببینید با کدام‌یک راحت‌تر می‌توانید کار کنید.

سپس، استراتژی مورد نظر را در معاملات خود به کار بگیرید، نتایج معاملات خود را پیگیری کنید و به بهبود رویکردی که انتخاب کرده‌اید، ادامه دهید.

چگونه اهداف معاملاتی مؤثری تعیین کنیم؟

تعیین اهداف معاملاتی می‌تواند تلاش سازنده‌ای برای کمک به شما در جهت‌یابی بازار باشد؛ با این حال، تعیین برخی از این اهداف مفیدتر از سایرین خواهد بود. در این بخش، ما روش‌های درست و غلط را در تعیین اهداف معاملاتی فارکس بررسی خواهیم کرد. به ارتباط میان اهداف صحیح با برنامه معاملاتی شما و نیز چگونگی رصد پیشرفت شما در جهت اهدافتان خواهیم پرداخت.

در ویدیوی بالا، پائول رابینسون به بررسی این مسئله که چگونه می‌توان به بهترین نحو هدف خود را تعیین کرد، می پردازد؛ اینکه چرا پول درآوردن هدف نهایی نیست، خطرات تعیین اهداف بی‌معنا در بازارهای چرخه‌ای چیست و چطور می‌توانیم از اهداف خود در راستای ایجاد نظم و انضباط کاری استفاده کرد.

چرا باید برای خود اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟

تعیین اهداف به دو دلیل اصلی اهمیت دارد. یکی اینکه به شما در پایبندی به برنامه‌ی تجاری‌تان کمک می‌کند و دیگری اینکه شما اجازه می‌دهد تا با مداومت بیشتری به فعالیت معامله‌گری بپردازید. برای افراد تازه‌وارد این امر بیشتر به معنای تمرکز روی هدفی فرایندمحور است تا نتیجه‌محور. به عنوان مثال، داشتن اهدافی مبتنی بر مدیریت دقیق ریسک و آنالیز تکنیکال در معامله یا حتی مواردی همچون بهره‌مندی از ورزش روزانه و یک رژیم غذایی متعادل به پیشبرد تجارتی مداوم‌تر شما کمک می‌کند.

چه مواردی نباید جزء اهداف معاملاتی شما باشد؟

بر خلاف تصور عموم، یک هدف مالی نمی‌تواند یک هدف معاملاتی مفید محسوب شود. دلیل این امر آن است که بازار پویاست و فرصت‌ها را به صورت خطی در اختیار معامله‌گران نمی‌گذارد. برخی از دوره‌های معاملاتی با شیوه‌ی معاملاتی شما سازگاری خوبی دارند و بعضی دوره‌ها نه. در نتیجه حفظ سرمایه مهم‌تر از تعیین اهداف مالی دلخواه‌تان است. چرا که معامله‌گران هیچ‌گونه کنترلی بر روی زمان‌بندی شرایط مطلوب بازار ندارند.

سایر اهداف بیهوده شامل آن‌ دسته‌ای می‌شود که چندان واضح نبوده یا به راحتی قابل‌سنجش نیستند؛ مثلا مواردی از قبیل «بیشتر روش‌مند باشید» یا «ثابت‌قدم‌تر باشید»، «با این استراتژی یا آن استراتژی بهتر معامله کنید». چگونه می‌توان موفقیت در رسیدن به چنین اهدافی را سنجش کرد؟ بهتر است چنین اهداف مبهمی را به اهدافی کوچکتر و فرایندمحورتر تبدیل شوند تا دسترسی به آن امکان‌پذیرتر باشد.

اثربخشی اهداف فرآیندمحور

برخلاف اهداف نتیجه‌محور، انواع فرایندمحور می‌توانند به شما در دنبال‌کردن برنامه‌ی معاملاتی‌ شخصی‌تان کمک کنند. تعیین اهدافی که از برنامه‌ی شما پشتیبانی می‌کنند، می‌تواند به شما در حفظ تمرکز بیشتر روی جزئیاتی که منجر به معاملات خوب می‌شوند، کمک کند.

یک راه برای انجام این کار، استفاده از عبارتی نظیر «اگر، پس …» می‌باشد بدین‌معنی که «اگر این [رویداد] اتفاق بیفتد، من این کار را خواهم کرد.» به‌عنوان مثال: «اگر جفت‌ارز یورو/دلار به سطح قیمتی معینی برگردد و یک کندل بازگشتی کلیدی دیده شود، آن وقت وارد معامله خرید خواهم شد.» بسته به شیوه معاملاتی شما، این معیار می‌تواند متغیر باشد؛ اما در هر حال، نکته‌ی مهم این است که کار درست را تنها طبق برنامه‌ی خود انجام دهید.

اگر از این قوانین تبعیت کنید، صرف‌نظر از نتیجه‌ی به‌دست‌آمده، در دراز مدت معاملات سودآوری خواهید داشت. اگر در مورد قوانین مدیریت ریسک تسلط داشته باشید، این شانس را خواهید داشت که با گذر زمان به سودآوری برسید.

لزوما نبایستی معاملات سودآور را «معاملات خوب» و معاملات زیا‌ن‌ده را «معاملات بد» قلمداد کرد. شما می‌توانید یک معامله‌ی «خوب» انجام دهید و در عین حال ضرر کنید یا برعکس یک معامله‌ی «بد» انجام دهید، ولی سود کنید. به یاد داشته باشید، حرکت نسنجیده‌ای که برایتان منجر به سودآوری می‌شود، نوعی «فیدبک منفی» برای شما ایجاد خواهد کرد و برعکس همین را می‌توان در مورد حرکت سنجیده‌ای که به مثابه‌ یک «فیدبک مثبت» است، نیز بیان کرد. بنابراین چگونه اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟ تا حد امکان، سعی کنید در معاملات خود روی فیدبک مثبت تمرکز کنید.

پیگیری اهداف و سنجش میزان پیشرفت

پیگیری اهداف و سنجش میزان پیشرفت دو فاکتور مهمی است که باید درنظر بگیرید تا اطمینان حاصل کنید راهکار درستی را در پیش گرفته‌اید. یکی از ابزارهای قدرتمند برای کسب اطمینان خاطر از اینکه مطابق برنامه‌ی خود پیش می‌روید، استفاده از چک لیست و ژورنال تجاری است. با این ابزارها، نه تنها توجه شما را بر روی معاملات مناسب متمرکز می‌شود، بلکه نقاط ضعف و قوت‌تان را نیز برجسته خواهید کرد.

به‌عنوان مثال، شاید در پایبندی به نقاط حد ضرر و تارگت‌های خود دچار مشکل باشید. این مشکل بیش‌تر در زمینه‌ی رعایت حجم معاملات به چشم می‌آید. راه حل ساده‌ی این معضل آن است که ریسک هر معامله را کاهش دهید. در این صورت، دیگر به‌دلیل مشاهده‌ی نوسانات بالا در سود و ضررهای خود، اسیر تصمیمات احساسی نخواهید شد.

یک راهکار دیگر استفاده از کارت امتیاز برای هر معامله است. بدین طریق برای هر معامله‌ای که انجام می‌دهید، یک امتیاز به خود اختصاص دهید و حساب‌و‌کتاب کنید که تا چه میزان به برنامه‌ی خود پایبند بوده‌اید. این کار نقاط ضعف شما را آشکار می‌کند و درنهایت با شفافیت بیشتری می‌توانید به ادامه‌ی کار خود فکر کنید.

به‌طور کلی با تمرکز بر روی اهدافی که شما را به سمت «انجام کار درست» سوق می‌دهند، خود را به بهترین نحو ممکن برای سود آوری بلندمدت آماده خواهید کرد. مطمئنا هیچ تضمینی در کار نیست؛ اما اگر بدون هیچ ساختار و برنامه‌ی مشخصی به فعالیت ادامه دهید، موفقیت های کوتاه‌مدت‌تان پایدار نخواهند بود.

خلاصه:

به‌طور خلاصه، اهداف فرایندمحور موثرتر از اهداف نتیجه‌محور عمل خواهند کرد. تبیین چنین اهدافی به شما کمک می‌کند تا به‌جای تمرکز روی اهداف مالی (که شما را به سمت معاملات بیش از اندازه یا معاملات پرریسک سوق خواهند داد)، به یک چارچوب ذهنی مناسب دست یابید و معاملاتی با بهترین عملکرد داشته باشید.

شما بایستی همیشه برای نحوه‌ی ورود و خروج از معاملات، نحوه‌ی مدیریت پولتان، تجارت در بازارها و پارامترهای ریسک‌تان برنامه‌ای مشخص داشته باشید.

تاجای ممکن برنامه‌ای ساده داشته باشید. برای مثال، انتخاب چند اندیکاتور معاملاتی پربازده می‌تواند بسیار مؤثرتر از تلاش برای ترکیب همه‌ی اندیکاتورها با یکدیگر باشد. ساده‌کردن رویکرد تحلیل تکنیکال شما می‌تواند در بهبود روند تبدیل شدن شما به یک معامله‌گر بهتر کمک کند.

داشتن اهداف معاملاتی که مکمل یک استراتژی مستحکم باشد، اعتماد به نفس شما را در انجام معاملات افزایش می‌دهد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.