آموزش مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.
وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.
مدیریت سرمایه یک استراتژی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.
مدیریت سرمایه یک نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.
مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.
چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟
مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.
عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.
عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟
برای مدیریت پول باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند
1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،
2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،
3- بررسی نتیجه معامله و ….
در مورد این عوامل بحث می کنیم:
1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم
قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.
2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار
قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.
بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.
سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمیکند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.
در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.
پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.
3- نتیجه معاماه را بررسی کنید
تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.
در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.
در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.
3-1- معاملات برنده و بازنده
این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معاملهگری هستید که در جهت بازار معامله میکنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود میبرید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.
حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.
2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده
اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟
اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.
اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.
مدیریت سرمایه (CM) چیست؟
مدیریت سرمایه (Capital Management) یک استراتژی مالی است که باهدف تضمین حداکثر کارایی و بازدهی انجام میشود.
هدف آن این است که معاملهگر با کنترل ریسک و حفظ دارایی، از امکانات کافی برای تأمین هزینههای روزانه خود و همچنین تعهدات مالی در کوتاهمدت برخوردار باشد. به همین خاطر، مدیریت سرمایه را مدیریت ریسک نیز میدانیم.
معاملهگر پیش از ورود به بازار و موقعیت معاملاتی، بازده و ریسک را در نظر میگیرد و باهدف کسب بازدهی موردنظر، ریسک مشخصی را میپذیرد. بدین ترتیب از ضررهای غیرقابلجبران و سنگین جلوگیری میکند.
هدف دیگر مدیریت سرمایه این است که بین داراییها و بدهیهای نسبت خوبی حفظ شود.
مدیرت سرمایه (CM) مؤثر تضمین میکند که معاملهگر میتواند بهراحتی هزینهها و بدهیهای خود را بدون هیچگونه ریسکی اداره کند.
مدیریت سرمایه بر اساس تجزیهوتحلیل دقیق داراییها و بدهیها انجام میشود و هر جزء، بهمنظور بهبود کارایی و درآمد مدیریت میشود.
با اعمال تغییری کوچک در یکی از فاکتورهای اصلی معامله، میتوان درآمد را افزایش داد.
در این حالت، داراییهای شما هر چیزی است که بهراحتی در یک دوره 12 ماهه به پول نقد تبدیل میشود که اغلب شامل حسابهای دریافتنی، پول نقد و موجودی میباشد.
وقتی مدیریت سرمایه بهدرستی انجام شود، باید شاهد افزایش سطوح مالی باشید، مگر اینکه در حال حاضر حداکثر بازده و سودآوری دارایی را داشته باشید که در بیشتر موارد بعید است.
مدیریت سرمایه در امور مالی مهم است زیرا حتی اگر در اقتصاد رقابتی امروز میخواهید در کسبوکار خود هم باقی بمانید، باید پول کافی برای تأمین نیازهای کوتاهمدت خود را تأمین کنید.
اهمیت مدیریت سرمایه (Capital Management)
سرمایهگذاری نیاز به آموزش و آگاهی از ارکان اصلی معاملهگری را دارد.
مدیریت سرمایه سنگ بنای اصلی موفقیت در بازار مالی است، به دلیل آنکه تضمینکننده بقایای سرمایهگذاران و حافظ رشد و سرمایه آن ها میباشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
معاملهگری که مدیریت سرمایه خود را بهخوبی انجام میدهد و از آن آگاهی دارد، به هنگام معاملات از آرامش روحی نیز برخوردار است زیرا تمام ریسکهای ممکن را در نظر گرفته و سپس اقدام به سرمایهگذاری کرده است.
چیزی که هرگز نباید از آن بگذرید، جریان نقدینگی و مدیریت سرمایه است.
نداشتن مهارت مدیریت سرمایه میتواند صدمات جدی (و به طور بالقوه غیرقابلجبران) به کسبوکار شما وارد کنند نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی که جبران آن دشوار است.
بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه مدیریت سرمایه میتواند از کسبوکار شما محافظت کند و به شما کمک کند تا به یکباره پیشرفت کنید.
چرا مدیریت سرمایه اهمیت دارد؟
مسائل مربوط به جریان نقدی یک نگرانی عمده برای مشاغل در هر اندازه ای است و میتواند بهعنوان یک مشکل باشد.
حتی مطالعهای نشان داده است که 82 درصد از مشاغل کوچک که مجبور به تعطیلی کسبوکار خود شدهاند، به دلیل عدم داشتن مدیریت سرمایه و مشکلات مربوط به جریان نقد، شکست خوردهاند.
هیچکس نمیخواهد پولش تمام شود، حتی اگر این بدان معنا باشد که وجوه شما در داراییهای دیگر جمع شده است.
برای مثال، یک مکانیکی که از تمام بودجه خود برای استفاده از بالابر جدید ماشین استفاده میکند، ناگهان هیچ وجهی برای سفارش قطعات جدید، پرداخت هزینه کمپینهای بازاریابی، حفظ هزینه مجوز سالانه یا حتی پرداخت حقوق کارکنان خود نخواهد داشت. زیرا مدیریت سرمایه خوبی نداشته است.
این یک مثال بیش از نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی حد ساده است، اما برای نشان دادن عدم داشتن مدیریت سرمایه درست مثال واضحی میباشد.
هنگامی که مدیریت سرمایه بهخوبی اجرا شود، میتواند به شما در دستیابی به نرخ بازگشت سرمایه بیشتر، افزایش سودآوری، افزایش ارزش و نقدینگی کمک کند.
هدف از مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه بهمنظور مؤثر بودن نیازمند دستورالعملها و اهداف مشخصی است.
دو هدف اصلی مدیریت سرمایه:
- افزایش سودآوری و سیو سود
- حفظ سرمایه و اطمینان از اینکه نقدینگی کافی همیشه در دسترس است.
سرمایهگذاری در داراییهای جاری، تنها در صورت پیشبینی بازده قابلقبول انجام میشود. سودآوری شرکت و افزایش ثروت سهامداران به همان اندازه نیز مهم است.
اهداف همزمان نقدینگی و سودآوری با یکدیگر در تعارض هستند. زیرا داراییهای نقد بیشتر، کمترین بازده را ارائه میدهند و پول نقد بهتنهایی بازدهی ایجاد نمیکند.
مدیریت سرمایه در بورس
مدیریت ریسک و سرمایه در بازار معاملات سهام و دیگر ابزارهای مالی از قوانین مشخص و واحدی پیروی نمیکنند.
میزان ریسکپذیری باتوجهبه دیدگاه معاملاتی که کوتاه مدتی است یا بلند مدتی، متفاوت است، به همین خاطر همه افراد نمیتوانند از نسخه واحدی پیروی کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه به دیدگاه سرمایهگذاری، روحیات و طرز تفکر شخص، اهداف مالی سرمایهگذار و. بستگی دارد.
سرمایهگذاران باتوجه به میزان قبول ریسک به دو دسته کلی؛ ریسکپذیر و ریسکگریز تقسیم میشوند.
این ریسک، بهنوعی غیر قابل اجتناب است و به نوع سرمایه گذاری و میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران ربطی ندارد. به عبارتی، بر تمام بازارها تاثیر خواهد گذاشت و راه فراری از آن وجود ندارد. مانند اتفاقات و خبرهای سیاسی، نرخ تورم.
این نوع ریسک تنها تأثیرش را بر سهم یا گروه مشخصی از سرمایه خواهد داشت و کاملاً بستگی به نوع مدیریت سرمایه فرد دارد. افراد هوشمند میتوانند از ریسک اجتناب کنند. مانند: تغییر نرخ دلار.
بسیاری از افراد با امید یکشبه پولدار شدن وارد بازار بورس میشوند، با این هدف که در مدت زمانی کوتاه، بیشترین بازده را به دست آوردند تا سرمایه خود را افزایش دهند.
این افراد صرفاً به سود میاندیشند و ریسک برای آن ها معنا ندارد. در چنین مواردی ممکن است در کوتاهمدت فرد سود مناسبی کسب کند اما به دلیل نداشتن مدیریت سرمایه درست و روحیه ریسکپذیری بالایی که دارند، سرمایه خود را از دست خواهند داد.
بنابراین وجه تمایز معامله گران موفق و ناموفق را رعایت اصل مدیریت سرمایه میدانیم.
در نظر گرفتن ریسک به خطر (Risk/Revard) یکی از روشهای متداول در بازار سرمایه برای مدیریت صحیح سرمایه است.
فرمول محاسبه نسبت بازده به ریسک:
مقدار سود لازم برای بازگشت سرمایه به حالت اول
درصد افزایش سرمایه
11%
10%
25%
20%
43%
30%
67%
40%
100%
50%
150%
60%
233%
70%
400%
80%
900%
90%
ریسکهای سرمایهگذاری و مدیریت ریسک
در مفهوم عام، ریسک یا خطر موقعیتی است که ترکیبی از مفهوم فرصت و خطر است.
وقتی فردی ریسک میکند یعنی به امید کسب فرصتی و بازدهی بهتر، خطر آن کار را میپذیرد.
افراد حرفهای ریسک را کمک کننده برای شکار فرصتهای مناسب و کسب سود بیشتر میدانند.
رابطه ریسک و بازده صعودی است یعنی ریسک بیشتر، بازدهی و سود بیشتری را به همراه دارد.
افراد ریسکپذیر سود بیشتری نیز کسب خواهند کرد.
بیشتر سرمایهگذاریها بهجز سرمایهگذاری در بانک و صندوقهای درآمد ثابت و اوراق که با ریسک کمی همراه هستند، بازده مشخص ولی محدودی دارند.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری یکی از راههای کاهش ریسک و افزایش بازده پورتفو میباشد.
آشنایی با مفاهیم و اصول اساسی آن موجب تشکیل سبد بهینه سهام و مدیریت سرمایه صحیح میشود. سپس بعد از آشنایی با این مفاهیم، برای تشکیل یک سبد سرمایهگذاری میتوانید اقدام کنید.
تشکیل یک سبد بهینه و متناسب نیاز به دانش و تجربه کافی دارد که شرکتهای سبدگردان و مدیران سرمایه وظیفه دارد باتوجه به روحیات و میزان ریسکپذیری افراد، سن آن ها، سبد سرمایهگذاری متناسبی را تشکیل دهند و در صورت لزوم برای اصلاح آن اقدام کنند.
سبدگردانها ترکیبی از داراییها را در نظر میگیرند که برای هر یک از داراییهای با ریسک بالا و ریسک کم تر، درصدی را در نظر میگیرند و اینگونه ریسک کل سبد سرمایهگذاری را کاهش میدهند.
فرمول مدیریت سرمایه
در بازار، سهام داشتن استراتژی معاملاتی درست، به کسب سود منجر خواهد شد.
- اولین و مهمترین نکته، داشتن سبد معاملاتی است. یعنی بهاصطلاح همه تخممرغهای خود را در یک سبد نچینید.
- خریدوفروش پلهای داشته باشید. به این صورت که اگر قصد خرید سهمی را دارید ابتدا آن را به سه قسمت تبدیل کرده و در قیمتهای مختلف سفارش خود را ثبت کنید.
- در سبد سهام خود بیش از 5 الی 6 سهم نداشته باشید.
- سهامی را انتخاب کنید که زیانده نباشند و بازدهی مناسبی در دورههای اخیر محقق کرده باشند.
- سهام با نقدشوندگی بالا را انتخاب کنید.
- دیگر فرمول مدیریت سرمایه، تشخیص درست نقاط ورود و خروج و داشتن حد سود و ضرر مشخص میباشد.
- توجه به این نکته که اگر ارزش سهمی نسبت به ارزش ماکزیمم خود 25 درصد کاهش یافت، آن را فروخته و خارج شود. بهاینترتیب از وقوع ضررهای بزرگ جلوگیری خواهد شد.
جدول زیر، درصدهای جبران ضرر برای رسیدن به نقطه سربهسر را نشان میدهد:
اگر سهمی 50 درصد از ارزش زمان خرید خود فاصله پیدا کرده، برای رسیدن به نقطه سربهسر باید 100 درصد سود کسب کنید تا جبران ضرر شود.
پیش از انجام معاملات درصد ریسک و بازده را بهدرستی بسنجید.
سرمایهگذاران موفق طبق اصول سرمایهگذاری، حداکثر ریسک در هر معامله را حداکثر 3 درصد در نظر میگیرند و حداقل مقدار نسبت بازده به ریسک را عدد 1 میدانند. درصورتیکه از 1 پایینتر بشد، ریسک معامله را نمیپذیرند.
جمعبندی
در این مقاله مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه توضیح داده شد. سپس به معرفی دو نوع ریسک بازار سرمایه که شامل ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میباشد پرداختیم.
دانستیم که سرمایهگذاران دارای دو دید کوتاهمدت و بلند مدتی هستند که باتوجهبه روحیات و سن و شخصیت میزان ریسکپذیری افراد متفاوت است.
مدیریت سرمایه میتواند بر اعتبار و ماندگاری سهام گران در بازار تأثیر گذارد و میتواند در تعیین موفقیت یا شکست یک معامله کمک کند.
دانستن دانش مدیریت سرمایه به شما کمک خواهد کرد که از ضرر اجتناب کنید و سراغ معاملات سودآور بروید و حتی ضررهای خود را جبران کنید.
مدیریت سرمایه بدون داشتن دانش و اطلاعات کافی امکانپذیر نخواهد بود. در صورتی که شخصی اطلاعات کافی را ندارد یا از میزان ریسکپذیری خود اطلاعی ندارد، توصیه میشود برای جلوگیری از ضرر، به کسب اطلاعات و گذراندن دورههای آموزشی بپردازد و از کارشناس مدیریت سرمایه برای مدیریت سبد سرمایهگذاری خود راهنمایی بگیرد.
استراتژی معاملاتی موفق
استراتژی معاملاتی در بورس، سرمایه گذار حرفه ای یا تازه کار نمی شناسد و تفاوتی ندارد که در مورد انواع تحلیل ها چه می دانید؛ در واقع اگر استراتژی معاملاتی مناسبی نداشته باشید، دیر یا زود شرایط بازار برای شما سخت خواهد شد. کلمه استراتژی از اصطلاحات جنگی است و به معنای راه های مدیریت فرماندهان در جنگ می باشد. علت استفاده از اصطلاح استراتژی نیز به این دلیل است که شاید بتوانیم بازارهای مالی را مانند جنگ فرض کنیم و اگر شما این جنگ را بلد نباشید، دیر یا زود صدمات آن را مشاهده خواهید کرد و لازم به ذکر است که یک استراتژی معاملاتی موفق، می تواند به عنوان بهترین روش سرمایه گذاری در بورس مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه همراه ما باشید تا با نحوه تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق آشنا شویم. در این مقاله می خوانیم:
- استراتژی معاملاتی چیست؟
- چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
- اهمیت تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
- مراحل تدوین استراتژی معاملاتی مناسب شرایط سرمایه گذاران مختلف
- انتخاب بازه زمانی
- ساخت یک ذهن سرمایه گذار
- مشخص کردن روند بازار
- مشخص کردن میزان سرمایه برای ورود
- مشخص کردن نقاط ورود و خروج
- مشخص کردن حد سود و حد ضرر
- آزمایش استراتژی معاملاتی
استراتژی معاملاتی چیست و چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی هایی که در بازارهای مالی تدوین می شوند، یک سری از قوانین و تدابیری هستند که مشخص می کنند سرمایه گذار در هر شرایطی که اتفاق افتاد، چه تصمیمی بگیرد. اکثر فعالان در بازار سرمایه به دنبال تبدیل شدن به تحلیلگر و معامله گر حرفهای هستند و بدست آوردن سود و متضرر نشدن، از شرایطی هستند که یک استراتژی معاملاتی موفق برای شما به ارمغان می آورد.
معامله گرهای حرفه ای، در شرایط نامساعد یا شرایط غیر معمول بازار، آرامش خود را حفظ می کنند و تصمیمات لحظه ای و احساسی نمی گیرند و موفقیت های زیادی را با استفاده از این رویکرد تجربه می کنند. فعالان حرفه ای بازار، برنامه ای به همراه قوانین نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی و پیش بینی ها دارند که در رفتارها و تغییرات غیر معمول بازار، نسبت به آن ها تصمیم گیری می کنند.
استراتژی معامله گران، نحوه سرمایه گذاری و خرید و فروش را برای آن ها روشن می کند. در واقع، استراتژی های معاملاتی براساس دیدگاه و سرمایه شما شکل می گیرند و میزان نقدینگی شما و بازه زمانی که در نظر دارید در آن کسب سود کنید، تمام معنای استراتژی شما هستند. در ادامه مقاله با مراحل ایجاد یک استراتژی معاملاتی موفق آشنا می شویم.
اهمیت تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
یکی از مهم ترین جملاتی که پیرامون بازار سرمایه شنیده ایم، اهمیت حفظ سرمایه است و مهم ترین هدف استراتژی های معامله گران بازار نیز همین موضوع می باشد. با داشتن یک استراتژی معاملاتی موفق و مناسب، سرمایه خود را در بازار از دست نمی دهید و آن را حفظ می کنید. تجربه های مختلف در سال های اخیر به ما نشان داده است که این بازار، روزهای هیجانی نیز دارد و اگر استراتژی معاملاتی موفق داشته باشید، در روزهای هیجانی نیز به بهترین نحو تصمیم گیری می کنید.
در واقع، معامله گران با مراجعه به استراتژی خود در شرایط هیجانی، روحیه خود را حفظ کرده و تصمیم های احساساتی نخواهند گرفت. همیشه تصمیماتی که بر پایه عصبانیت، ترس یا طمع باشند؛ احتمال شکست بالایی دارند و استراتژی معاملاتی نیز برای این شرایط طراحی می شود.
مراحل تدوین استراتژی معاملاتی موفق و مناسب برای سرمایه گذاران
یک استراتژی معاملاتی موفق، از ویژگی های خاصی برخوردار است و سرمایه گذاران باید از یک سری اصول پیروی کنند که در ادامه به معرفی آن ها می پردازیم.
انتخاب بازه زمانی
سرمایه گذاران با در نظر گرفتن دیدگاه خود از کسب سود، مشخص می کنند که در چه مدت زمانی می خواهند به سود برسند. 4 نوع بازه زمانی کسب سود داریم که هر سرمایه گذار با توجه به شرایط خود، توانایی ها و سرمایه مورد نظر، در یکی از این 4 گروه قرار می گیرد:
-
: نوسان گیرهای بازار طی مدت 1 روز تا 1 ماه (حتی لحظه ای)، سهم خریده شده را معامله می کنند و در نظر دارند در بالا و پایین های بازار، سودهای اندک را بدست آورند.
- سرمایه گذاری کوتاه مدت: در صورتیکه دیدگاه سود نسبت به سهم خریداری شده، بین 1 ماه تا 3 ماه باشد، در دسته کوتاه مدت قرار می گیرد.
- میان مدت: نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی معمولا سرمایه گذاران میان مدت، بین 3 ماه تا 6 ماه برای بازدهی سهم صبر می کنند. : سرمایه گذاران بلند مدت، با قدرت تحلیل بنیادی بالا، بررسی سهم را از ریشه انجام داده و در صورتیکه از پیش بینی پیشرفت شرکت مربوطه اطمینان حاصل کنند، از 6 ماه تا 1 سال یا بالاتر، برای سوددهی آن صبر می کنند.
برای تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق، باید در ابتدا بازه زمانی مناسبی انتخاب کنید. در تحلیل تکنیکال، بازه های زمانی مختلف مانند یک دقیقه، یک ساعت، یک روز و. نمایش داده می شود و براساس تجربه، سرمایه، دانش و. هر سرمایه گذار دیدگاه زمانی فعالیت خود را مشخص می کند. در نظر داشته باشید معامله گری که در بازه زمانی بلندمدت فعالیت می کند، نیازی ندارد همانند معامله گران کوتاه مدت یا نوسان گیر، هر روز سایت های خبری و تحلیلی و یا تابلو معاملاتی سهام شرکت ها را بررسی کند.
ساخت یک ذهن سرمایه گذار
علم روانشناسی در تمامی مراحل زندگی به کمک ما می آید. در بازار سرمایه نیز، سرمایه گذاران موفق، ذهن خود را شناخته اند و معامله گران قدرتمند، یاد گرفته اند عواطف، احساسات، خشم، طمع و اعتماد به نفس کاذب خود را کنترل کنند. هیچ گاه یک سرمایه گذار موفق، تصمیمی احساسی در بازار نمی گیرد؛ در واقع سرمایه گذاران، چارچوب ذهنی قدرتمندی دارند. برای داشتن استراتژی معاملاتی موفق، باید ابتدا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و یک چارچوب رفتاری برای خود ایجاد کنید.
مشخص کردن روند بازار
تشخیص روند سهم در بحث تحلیل تکنیکال جای می گیرد. ایجاد خط روند براساس رفتار نمودار سهم، شکل صعودی یا نزولی بودن سهم را به شما نمایش خواهد داد. اگر مبحث تحلیل تکنیکال را به خوبی آموزش ببینید، می توانید در چند دقیقه روند سهم را مشخص کنید. ایجاد خط های روند بر روی کف ها و سقف های قیمتی، کانال ها را تشکیل می دهد و با توجه به دیدگاه سرمایه گذاری خود، کانالی معتبر برای سهم در نظر بگیرید. یک کانال معتبر، 5 نقطه برخورد با خط های روند دارد و می توانید از سیگنال دریافت شده استفاده کنید.
در نظر داشته باشید که تشخیص یک روند کار سختی است و با قطعیت خیلی بالا نیز نمی شود تصمیم گیری کرد. در این زمان، تحلیل بنیادی به میان می آید و می توانید با توجه به آمارهایی که از تحلیل بنیادی استخراج می کنید، تشخیص روند بهتری داشته باشید.
مشخص کردن میزان سرمایه برای ورود
میزان سرمایه برای ورود به هر بازار، با توجه به شرایط هر سرمایه گذار متفاوت است. این میزان سرمایه به سوددهی بازار و ریسک متقابل نیز بستگی دارد. پس از مشخص کردن میزان سرمایه ای که می خواهید وارد بازار کنید، باید نوع خرید سهام را نیز در نظر بگیرید. با توجه به مقدار سرمایه، می توانید به صورت خرید و فروش پله ای اقدام کنید، یا تمام سرمایه را به یکباره وارد سهام کنید. لازم به ذکر است که نوع حالت ورود به سهام را نیز باید در استراتژی خود مشخص کرده و به آن پایبند باشید.
در خرید سهام به صورت پله ای، سرمایه گذار با کمی ترس وارد می شود و مقداری از سرمایه را در مرحله اول وارد کرده و در صورتیکه سهام با ضرر مواجه شود، در حدضرری که مشخص کرده، با وارد کردن دوباره قسمتی از سرمایه، اقدام به کاهش قیمت میانگین می کند.
در این مقاله تنها اشاره ای به مفهوم خرید سهام به صورت پله ای نمودیم. برای استفاده از این نوع خرید و ورود به سهام با توجه به این روش، سعی کنید به طور کامل با استراتژی های مربوط به خرید و فروش پله ای آشنا شوید.
مشخص کردن نقاط ورود و خروج
مشخص کردن نقاط ورود به سهم با استفاده از ابزارهای تکنیکالی انجام می پذیرد؛ تصور کنید که طبق تحلیل بنیادی، متوجه شده اید که سهام یک شرکت"در سال آینده" سود خوبی خواهد داد؛ با استفاده از تحلیل تکنیکال متوجه می شوید با ورود در چه قیمتی، بیشترین سودآوری را خواهید داشت. مشخص کردن یک نقطه مناسب برای خرید، نیاز به دانش کافی دارد. شما باید بتوانید محدوده های حمایتی و مقاومتی را تشخیص داده و شرایط خرید و فروش سهم را در بازه مورد نظر بررسی کنید و نه تنها برای خرید، بلکه در زمانی که بخواهید سهم را بفروشید نیز این قائده وجود دارد و باید بهترین نقطه خروج از سهم مشخص شود.
مشخص کردن حد سود و ضرر
مشخص کردن حد سود، فرآیندی است که طی آن محدوده ای از قیمت سهام که در آنجا درصدی سود حاصل شده است و سرمایه گذار اقدام به فروش خواهد کرد، پیش بینی می شود. به عنوان مثال، سرمایه گذار در قیمت 1000 تومان وارد سهم شده و با تحلیل و بررسی، احتمال می دهد سهم تا 1600 رشد کند. سهامدار براساس استراتژی شخصی خود قیمت 1500 را حد سود مشخص کرده و به محض رسیدن قیمت سهام به 1500، اقدام به فروش می کند.
در صورتیکه پیش بینی رشد قیمت محقق نشود و سهم با کاهش قیمت روبرو شود، سهامدار در محدوده حد ضرر، از سهم خارج می شود. حد ضرر محدوده و قیمتی است که سهامدار مشخص کرده و در صورت رسیدن قیمت سهم به آن مقدار، سرمایه گذار اقدام به خروج از سهم می کند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار در قیمت 500 تومان وارد سهام می شود و حد سود 50 درصد و حد ضرر 20 درصد برای خود مشخص کرده است؛ تا زمانیکه سهم قیمتی بالاتر از 400 تومان داشته باشد، حد ضرر سهامدار را رد نکرده و زمانیکه به قیمتی بالاتر از 750 تومان برسد، به حد سود سرمایه گذار رسیده و این فرد اقدام به فروش می کند.
لازم به ذکر است که حد ضرر و حد سود اعدادی شانسی نیستند که سرمایه گذار با حدس و گمان برای خود مشخص کند؛ در واقع، با استفاده از تحلیل ها (مخصوصا تکنیکال) مشخص می شود که سهم پس از قیمت ورود، اگر بخواهد صعود کند تا چه قیمتی مقاومت خاصی نخواهد داشت و به راحتی صعود می کند و در صورتیکه دچار نزول شود، قیمت سهام شرکت مذکور تا چه حدی پایین می آید. اگر سهم از لحاظ تکنیکالی وارد کانال نزولی شود، سهامدار اقدام به خروج می کند و مشخص کردن حد ضرر، معمولا در قیمتی بالاتر از حد ورود به کانال نزولی خواهد بود.
آزمایش استراتژی معاملاتی موفق
فرض کنید استراتژی معاملاتی خود را تدوین کرده اید و می خواهید طبق آن معاملات خود را انجام دهید. هیچ انسانی نمی تواند با قطعیت بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ می دهد؛ شما نیز با تعیین استراتژی، آینده را مشخص نکرده اید، بلکه پیش بینی خود را از اتفاقاتی که خواهد افتاد، به روی کاغذ آورده اید. بنابراین، بهترین کاری که شما بایستی انجام دهید، این است که میزان موفقیت احتمالی استراتژی خود را بسنجید و ببینید که استراتژی شما تا چه اندازه در موقعیت های مختلف، موفق عمل می کند.
به عنوان مثال، فرض کنید که استراتژی خود را 2 سال پیش تدوین کرده اید و تا به حال 2 سال از اتفاقاتی که بر مبنای استراتژی خود رقم زده اید، می گذرد. آیا استراتژی معاملاتی شما موفق بوده است؟ پاسخ این سوال را آزمونگرهای استراتژی معاملاتی به شما می دهند و شما می توانید با استفاده از این مکانیسم، استراتژی معاملاتی خود را بسنجید.
جمع بندی
فعالیت در بازارهای مالی، کار ساده ای نیست و موفقیت در این بازارها، نیازمند دانش تحلیلی فراوان و استراتژی معاملاتی موفق است؛ لازم به ذکر است که صرف داشتن استراتژی معاملاتی، نمی تواند به طور قطعی سرمایه گذاری شما را با موفقیت روبرو کند، اما داشتن استراتژی، صد برابر بهتر از نداشتن آن است. در بازار سرمایه شما مانند سربازی هستید که به جنگ رفته است و استراتژی معاملاتی به منزله زره و تجهیزات شما خواهد بود و شما را برای رویارویی با شرایط مختلف جنگی آماده می کند.
مدیریت سرمایه در معاملات اسپات
مدیریت سرمایه در معاملات اسپات یک تراکنش لحظهای که به شما امکان میدهد تا به محض اینکه نیاز پیدا کنید، نیاز ارزی خود را پوشش دهید. شما میتوانید از افزایش نرخ ارز (هنگام فروش ارز) یا کاهش نرخ (هنگام خرید ارز)، تا زمان مبادله بهرهمند شوید.
با این حال، یکی از محدودیتهای مهم در انجام معاملات نقدی این است که شرکت نرخ ارز را قبل از زمان انجام معامله نمیداند، که میتواند برنامهریزی بلندمدت و بودجهبندی درآمد و هزینه را با مشکل مواجه کند. مبادله نقطهای مشابه پوشش ریسک نیست. بنابراین باید به عنوان یکی از جنبههای استراتژی کلی ارز شما دیده شود.
آنچه در این مقاله میخوانید
مزایا و معایب مدیریت سرمایه معاملات اسپات
قیمت لحظهای قیمت فعلی برای خرید، پرداخت و تحویل فوری یک کالای خاص است. این به این معنی است که بسیار مهم است زیرا قیمتها در بازارهای مشتقه مانند: معاملات آتی و اختیار معامله به طور اجتناب ناپذیری بر اساس این ارزشها خواهد بود.
به همین دلیل، بازارهای نقطهای نیز به شدت نقد و فعال هستند. تولیدکنندگان و مصرف کنندگان کالا در بازار نقدی شرکت میکنند و سپس در بازار مشتقات پوشش ریسک میدهند.
اما یک نقطه ضعف بازار نقدی، تحویل کالای فیزیکی است. اگر شکم خوک لکهدار بخرید، اکنون صاحب چند خوک زنده هستید. در حالی که یک کارخانه فرآوری گوشت ممکن است این را بخواهد، یک دلال احتمالاً چنین تمایلی ندارد.
نکته منفی دیگر این است که بازارهای نقدی نمیتوانند به طور مؤثر برای محافظت در برابر تولید یا مصرف کالاها در آینده استفاده شوند، جایی که بازارهای مشتقه مناسبتر هستند.
آشنایی با ارکان مدیریت سرمایه در معاملات اسپات
معمولا جهت مدیریت سرمایه هیچ گونه قوانینی و فرمول خاصی وجود ندارد اما امروزه از شاخصهای مختلفی استفاده مینمایند تا به بررسی موقعیتهای دقیق معاملاتی بپردازند و قوانین مدیریت سرمایه تعیین شود.
بنابراین سرمایهگذار با توجه به این اصول پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال و معاملات اسپات در این بازار، به بررسی دقیق آنها خواهد پرداخت و بدین ترتیب معاملات اصولی و موفقیت آمیز خواهد داشت.
بنابراین در اینجا ۵ رکن مهم جهت مدیریت سرمایه را اینطور بیان خواهیم کرد:
ریسک معاملات و ضررهای احتمالی:
در حقیقت مدیریت ریسک یعنی زیان احتمالی که در سرمایهگذاری ایجاد خواهد شد و به همین جهت در مدیریت سرمایه معاملات اسپات هوشمندانه، همیشه باید میزان ریسک مشخصی را در نظر گرفت.
بنابراین میتوان گفت یک سرمایهگذار جهت انجام یک معامله موفق باید مشخص کند، میزان ضرر احتمالی منطقی در کل یک معامله چند درصد خواهد بود.
بدین ترتیب سرمایهگذار باید بر میزان ریسک معاملات در نظر گرفته شده پایبند باشد چرا که در برخی از مواقع دچار وسوسه خواهد شد تا با ریسک بیشتر به سود بالاتر دست یابد که ممکن است موجب تقبل یک ریسک نامحدود گردد و یک روند نزولی بلند مدت را ببیند.
بازده و سود معاملات:
بازده مدیریت سرمایه در معاملات اسپات در حقیقت سودی میباشد که از طریق سرمایهگذاری بدست خواهد آمد و بیان آن براساس درصد است و در یک دوره زمانی خاص، به بررسی و ارزیابی عملکرد شاخصهای پولی و سایر داراییها خواهد پرداخت. مثلا در بازار سهام، بازدهی سرمایهگذاران با توجه به افزایش قیمت سهام و سود نقدی سالانه بدست خواهد آمد.
میتوان گفت یک بازده مناسب و مطلوب با توجه به موارد مختلفی تعیین خواهد شد که از جمله میتوان به هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم اشاره کرد.
از این رو میتوان گفت هیچ معیار درست و مشخصی جهت تعیین میزان درصد بازده معاملاتی وجود ندارد و سرمایهگذرانی امکان دستیابی به بازده مطلوب معاملاتی را خواهند داشت که مهارت معاملهگری لازم را از هنگام ورود به بازار ارزهای دیجیتال تا هنگام خروج از این بازار داشته باشند و از آن به نحو احسنت استفاده نمایند.
میزان حجم معاملات:
حجم معاملات در مدیریت سرمایه معاملات اسپات، میزان واحدهای که سرمایهگذاران با پرداخت هزینه و قیمت آنها، مالکیتشان را بدست خواهند آورد، از این رو میتوان گفت واحد شمارش در بازارهای سرمایهگذاری تفاوتهای گوناگونی با یکدیگر خواهند داشت، مثلا شمش طلا را با واحد گرم ارزیابی میکنند و ارز را با واحد اسکناس میشناسند و سهام نیز با برگه سهم معامله خواهد شد. بنابراین معاملهگران جهت تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، موقعیت معاملاتی خود را براساس ریسک احتمالی بدست خواهند آورد.
بدین ترتیب میتوان گفت، یک سرمایهگذار منطقی و کار بلد هیچ گاه تمامی سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی نخواهد کرد و حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک یک معامله تعیین مینمایند.
بدین ترتیب میزانی از سرمایه وارد بازار خواهد شد و نقاط خروج این سرمایه مشخص خواهد شد تا بخشی کمی از آن در مواجه با ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک:
یکی دیگر از شاخصهای بسیار مهم در مدیریت سرمایه معاملات اسپات را میتوان نسبت بازده به ریسک بیان کرد، در حقیقت در موقعیتهای معاملاتی مختلف این نسبت از تقسیم کردن بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی حاصل خواهد شد. بنابراین سرمایهگذاران پیش از آن که بر روی ارزی سرمایهگذاری نمایند و وارد معاملاتی گردند، باید این نسبت را بدست آورند.
این شاخص میزان ارزش یک سرمایهگذاری را نشان خواهد داد و در عین حال نشان میدهد اگر سرمایه در خطر قرار گیرد چیزی در حدود چندین برابر بازده احتمالی حاصل خواهد شد.
مطابق با اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل میزان مجاز در این سرمایهگذاری برابر با عدد ۱ است و بدین معنی که در یک موقعیت سرمایهگذاری توان سرمایه گذاری در بدترین حالت باید برابر با بازده مورد انتظار باشد.
نسبتهای که مقادیر آن کمتر از یک است قابل قبول نخواهند بود و لذا نباید وارد معامله گردند. از آنجایی که سرمایهگذار مطابق با بازده احتمالی، متحمل ریسک بیشتری خواهد شد و ممکن است در بلند مدت برای او با زیان همراه باشد.
نسبت افت سرمایه در مدیریت سرمایه معاملات اسپات:
نسبت افت سرمایه با درصد نشان داده میشود و میزان افت یک سرمایهگذاری، صندوق یا حساب معاملاتی را در یک دوره زمانی نشان خواهد داد. این نسبت در واقع درصد کاهش ثروت سرمایهگذار را نشان خواهد داد که در معاملات زیانده و ناموفق بدست خواهد آمد. این نسبت میزان اختلاف سطح قبلی سرمایه قبل از ضرر و سطح بعدی سرمایه بعد از ضرر را بیان خواهد کرد.
همه سرمایهگذاران باید توجه داشته باشند که اصل بقا یکی از مهمترین اهداف در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود و به همین جهت تریدرهای حرفهای نسبت به افراد غیر حرفهای میزان ضرر کمتری را تجربه مینمایند.
استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات اسپات
- همه سرمایهگذاران با توجه به شخصیت خود باید دارای یک استراتژی و رویکرد مناسب معاملاتی باشند که به آن پایبند هستند.
- اهداف اصلی یک مدیریت سرمایه، در واقع حفظ و بقای آن است و موارد مختلفی دیگری همچون افزایش سرمایه و بدست آوردن سود در مراحل بعدی قرار گرفتهاند.
- قبل از وارد شدن به یک معامله اسپات باید میزان ریسک و بازده معامله مورد نظر مشخص نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی گردد.
- با توجه به نظر بسیاری از کارشناسان میزان ریسک معاملات، نباید بیشتر از سه درصد باشد.
- اگر سرمایهگذاری چندین موقعیت سرمایهگذاری مختلف دارد، باید یک ریسک قابل تحملی را بین موقعیتهای معاملاتی مختلف تقسیمبندی نماید.
در کل، همیشه 20 تا 30 درصد از پول خود را به صورت استیبل کوینهایی مثل تتر کنار بگذارید و به آن دست نزنید و فقط با 70 درصد سرمایهتان وارد اسپات شوید.
با اینکار به اصطلاح در بازار نقد هستید و در فرصتهای طلایی و یا مواقع بحرانی بازار میتوانید از آن به سود خود استفاده کنید.
یعنی (برای مثال) فقط 11 میلیون و 200 هزار تومان از سرمایهای که برای اسپات کنار گذاشتهاید را وارد معامله میکنید و 4 میلیون و 800 را نقد در بازار باقی میمانید.
حجم معاملات در بورس چیست؟
یکی از سوالات رایج در تابلوخوانی و تحلیل حجم معاملات در بورس چیست؟ می باشد.
حجم معاملات عبارت است از تعداد سهام یک اوراق بهادار معامله شده در یک بازه زمانی معین.
بهطورکلی اوراق بهادار با حجم روزانه بیشتر، نسبت به دیگر اوراق بهادار نقدشوندگی بیشتری دارند.
حجم معاملات یک شاخص مهم در تجزیهوتحلیل تکنیکال است که نهتنها در بورس و بازار سهام بلکه در فارکس و بازار ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد. به همین خاطر در این مقاله سعی شده است همه چیز درباره حجم معاملات را شرح دهیم و علاوه بر توضیح مفهوم حجم معاملات در بورس، نحوه محاسبه حجم معاملات را هم توضیح دهیم.
حجم معاملات چیست؟
حجم معاملات، مقدار دارایی یا اوراق بهاداری است که در مدتزمان معینی، اغلب در طول یک روز تغییر میکند.
حجم یک شاخص است که به معنی تعداد کل سهامی است که در طول روز یا در یک بازه زمانی خاص معامله (خواه خریداری یا فروخته) انجام شده است.
بنابراین، اگر سهام به طور فعال در بازار سهام معامله میشود، حجم آن سهم زیاد است و اگر سهام کمتر معامله نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی شوند، حجم کم است.
حجم معاملات را میتوان برای انواع مختلفی از ابزارهای مالی مانند سهام، مشتقات، اوراق قرضه و انواع کالاها تعیین کرد.
حجم معاملات توسط بورس برای هر جلسه معاملاتی در بازار سهام و روی تابلو منتشر میشود و به سرمایهگذاران کمک میکند تا روندها و الگوهای بازار سهام را تجزیهوتحلیل کنند.
حجم معاملات را از کجا پیدا کنیم؟
همه بورسهای اوراق بهادار، حجم معاملات تمام سهام موجود در بازار را منتشر میکنند؛ بنابراین، بهراحتی در بازار قابلدسترسی است. سرمایهگذار میتواند بهراحتی اطلاعات مربوط به حجم یک سهم خاص در بازار سهام را بدست آورد.
چندین روش دیگر برای یافتن حجم معاملات وجود دارد و بهراحتی میتوانید آنها را در اخبار سایت سازمان بورس یا دیگر سایتهایی که اطلاعات مربوط به بازار سهام را منتشر میکنند، مشاهده کنید.
سرمایهگذاران همچنین میتوانند اطلاعات حجم معاملات را از طریق بسترهای سرمایهگذاری (پلت فرم معاملاتی) خود بررسی کنند.
حجم معاملات سهام طبق کادر مشخص شده در تصویر، بهصورت روزانه در سایت tsetmc.com قابلمشاهده است. برای مشاهده حجم معاملات در روز و بازههای معاملاتی قبل، از نمودار سهم استفاده کنید.
بسیاری از پلتفرمهای سرمایهگذاری از نمودارهای شمعی برای نشاندادن حجم سهام خاص برای یک بازه زمانی خاص استفاده میکنند. در این نمودار، رنگ سبز حجم خرید را نشان میدهد و رنگ قرمز حجم فروش را نشان میدهد. یا رنگ سفید جایگزین رنگ سبز و رنگ مشکی جایگزین رنگ قرمز می تواند باشد.
نحوه محاسبه حجم معاملات باتوجه به اندیکاتورهای حجم ((volume امکان پذیر است. در کنار استفاده از اندیکاتور، استفاده از الگوهای معاملاتی چون سقف یا کف دو قلو، پرچم، مثلث، سرو شانه نیز می توانند برای تائید روند سهم مورد استفاده قرار گیرد.
در بازار فارکس نیز نحوه محاسبه حجم معاملات طبق فرمول زیر محاسبه می شود:
Lots = ( Equity*Risk(%) ) / ( Stop Loss (pip)*P.V )
چندین نمودار حجمی دیگر نیز وجود دارد که به دوره زمانی بستگی دارد. به این معنی که نمودارهای ساعتی، روزانه، ماهانه نیز حجم را نشان میدهند.
حجم سهام چه چیزی را نشان میدهد؟
اگر حجم عظیمی از یک سهم خاص وجود داشته باشد، به این معنی است که چندین فعالیت در اطراف آن سهم اتفاق میافتد (چه خرید و چه فروش). این فعالیت میتواند منجر به مثبت و منفی شدن سهم شود.
حجم معاملات برای معامله گران کوتاهمدتی یا نوسان گیر، در روز مفید تلقی میشود و حجم زیاد تعداد سهام معامله شده در بازار سهام میتواند سیگنالی را به سرمایهگذاران دهد.
نقدینگی به این معناست که سرمایهگذار میتواند بهراحتی پول خود را با فروش سهم برگرداند. وقتی حجم بالایی در بازار وجود دارد، به این معنی است که فروشندگان و خریداران بیشتری در بازار وجود دارند.
وقتی سرمایهگذاران نسبت به جهت حرکت بازار سهام دچار تردید میشوند، حجم معاملات افزایش مییابد که اغلب باعث میشود اوراق بهادار بیشتری معامله شوند.
افزایش حجم معاملات به معنای افزایش ریسک و افزایش بازدهی نیز هست. زیرا همانطور که با داشتن تعداد بیشتری دارایی، ریسک سرمایهگذاریمان هم بالاتر میرود، با افزایش حجم معاملات، ریسک بازار نیز افزایش مییابد.
حجم و قیمت چگونه مرتبط یا غیرمرتبط هستند؟
اگر افزایش ناگهانی حجم معاملات در یک سهم خاص به حدی کافی زیاد باشد، تأثیر زیادی بر قیمت سهام دارد. حجم بالا همیشه دلیل اصلی صعود سهام نیست بلکه چندین دلیل دیگر هست که بر قیمت سهام تأثیر میگذارد.
البته گاهی افزایش ناگهانی حجم معاملات میتواند نشانه نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی ورود پول هوشمند باشد، به همین خاطر توجه به تابلو سهام نیز مهم است.
حجم معاملات به سرمایهگذاران کمک میکند تا وجود یکروند واحد را تأیید کنند و هنگامی که افزایش حجم با افزایش قیمت با هم دیده میشود، بهعنوان یک شاخص مفید عمل میکند.
در شرایط مختلف بین شرایط بازار و قیمت سهام حالتهای مختلفی وجود دارد. بهطورکلی زمانی که حجم تقاضا در بازار یا در سهمی مشخص کاهش مییابد به طور مقطعی میتواند منجر به افت قیمت هم شود. کاهش حجم معاملات، نوسانات قیمتی را زیاد میکند.
مثلاً:
- اگر قیمت یک سهم خاص همراه با حجم سهام کاهش یابد، به این معنی است که روند نزولی در حجم سهام وجود دارد.
- اگر حجم سهام در حال افزایش است و بازارهای سهام نیز در حال افزایش هستند، این بدان معناست که یکروند صعودی در حجم سهام وجود دارد.
- همیشه افزایش و کاهش قیمت در کنار افزایش و کاهش حجم معاملات بهعنوان سیگنال تشخیص داده نمیشود بلکه گاهی بهعنوان فریب سرمایهگذاران خواهد بود.
چگونه از حجم معاملات سهم سیگنال بگیریم؟
بر هیچکس پوشیده نیست که تغییر قیمت بستگی به تغییر نسبت عرضه و تقاضا دارد. اگر خریداران بر بازار مسلط شوند، قیمت بالا میرود و برعکس.
معمولاً تحلیلگران سیگنال را از ابزارهای تحلیلی کسب میکنند اما حجم معاملات نیز از جمله عواملی است که میتواند بهعنوان سیگنال استفاده شود.
- زمانی که روند سهم صعودی است، افزایش حجم معاملات به معنای ورود سهامداران است که سیگنالی برای ورود به بازار یا سهم محسوب میشود.
- درصورتیکه روند سهم نزولی است، حجم بالای معاملات به معنای ادامه ریزش خواهد بود
در نتیجه توجه به خطوط روند در کنار حجم معاملات، از اصول مهم است که بهعنوان سیگنال ورود به سهم یا ادامه سرمایهگذاری یا خروج از آن به سرمایهگذاران کمک خواهد کرد.
سیگنال گرفتن از بازار یعنی بررسی شاخصها و فرصتهای سرمایهگذاری چه برای خرید یا فروش.
افزایش سهام زمانی که با افزایش قیمت همراه باشد میتواند نشانه روند صعودی باشد.
حجم معاملات در تجزیهوتحلیل تکنیکال
برخی از سرمایهگذاران برای تصمیمگیری در مورد زمان خرید سهام، در تجزیهوتحلیل تکنیکال از استراتژی مبتنی بر قیمت سهام استفاده میکنند. تحلیلگران تکنیکال در درجه اول به دنبال نقاط قیمت ورود و خروج هستند. سطوح حجم مهم هستند زیرا سرنخهایی را در مورد بهترین نقاط ورود و خروج ارائه میدهند.
حجم معاملات یک شاخص مهم در تجزیهوتحلیل تکنیکال است زیرا از آن برای اندازهگیری اهمیت نسبی هر حرکت بازار استفاده میشود.
حجم یکی از مهمترین معیارهای امنیت برای معامله گران و تحلیلگران تکنیکال است. وقتی فعالیت خریداران و فروشندگان در بازار زیاد میشود، به این معنی است که در بازار حجم بالایی وجود دارد.
تحلیلگران از نمودارهای میلهای برای تعیین سطوح حجم استفاده میکنند. نمودارهای میلهای نیز تشخیص روندهای حجم را آسانتر میکند. وقتی میلههای نمودار میلهای بالاتر از حد متوسط هستند، نشانه حجم یا قدرت بالا در قیمت خاص بازار است.
با بررسی نمودارهای میلهای، تحلیلگران میتوانند از حجم بهعنوان راهی برای تأیید حرکت قیمت استفاده کنند. اگر حجم با افزایش یا کاهش قیمت افزایش یابد، حرکت قیمتی باقدرت محسوب میشود.
- اگر معامله گران بخواهند برگشت را در سطح حمایت (یا کف) تأیید کنند، به دنبال حجم خرید بالا هستند. برعکس، اگر معامله گران به دنبال تأیید شکست سطح حمایت هستند، به دنبال حجم کم خریداران هستند.
- اگر معامله گران میخواهند وارسی را در سطح مقاومت (یا سقف) تأیید کنند، به دنبال حجم فروش بالا هستند. برعکس، اگر معامله گران به دنبال تأیید شکست سطح مقاومت هستند، به دنبال حجم بالایی از خریداران هستند.
نتیجهگیری
در این محتوا به طور کامل به سوال حجم معاملات در بورس چیست؟ پاسخ دادیم و اینگونه حجم معاملات را تعریف کردیم که: به معنای تعداد کل سهامی است که خریدوفروش میشوند. بااینحال، میتوان آن را بر اساس نوع اوراق بهادار معامله شده در یک روز معاملاتی تعیین کرد. حجم معامله بر اساس قراردادهای آتی، اوراق قرضه، سهام و چند کالای دیگر اندازهگیری میشود.
هرگاه با افزایش حجم معاملات، تقاضا برای خرید زیاد شد نشان دهنده تمایل به صعود است و بالعکش هرگاه افزایش حجم معاملات با تقاضای بیشتر برا فروش همراه شد، نشانه روند نزولی است.
حجم سهام نشان میدهد که فعالیت موقعیت خود را در بازار سهام به دست آورید؛ بنابراین، چه یک سرمایهگذار سهم بخرد یا بفروشد، تمام فعالیتها در حجم معاملات ثبت میشود.
دیدگاه شما