جزئیات خبر
امواج الیوت یکی از استراتژیهای پرطرفدار و پرکاربرد در بین تکنیکالیست ها است. امواج الیوت مانند تمام استراتژیهای معاملاتی دیگر، شامل قواعد و قوانین مخصوص به خود است.
در این مقاله به بررسی امواج الیوت ، یکی از استراتژی های علم تحلیل تکنیکال پرداخته است. شایانذکر است برخی باورهای غلط دراینباره وجود دارد که جلوتر به آنها میپردازیم.
در ابتدا به پیشینه نظریه امواج الیوت میپردازیم:
در نیمه نخست قرن بیستم الیوت نظریه الگوی تکرارشونده بازار سهام امواج الیوت را به فعالان بازار سرمایه اعم از بورس و فرابورس و کلیه بازار های مالی معرفی کرد. وی با بررسی دقیق تغییرات بازار های مالی به این مهم دست پیدا کرد که این تغییرات برخلاف آنچه اکثر مردم فکر میکنند از نظم و ترتیب خاصی برخوردار است.
الیوت با توجه به این تحقیقات به مکانیزمی دست پیدا کرد که با کمک آن میتوانست، حرکات قیمت سهم در آینده را پیش بینی کند. که این مکانیزم بر اساس الگو های تکرار شونده در بازار صورت پذیرفت.
الیوت به این موضوع باور داشت که در هر زمینهای که مردم در آن فعالیت و مشارکت زیادی داشته باشند، مانند بازار سهام یا همان بازار بورس ، حرکتها بر اساس قاعدهای طبیعی که آن را نظریه امواج الیوت (برگرفته از حرکت امواج دریا) مینامد، انجام میشود. البته کاملاً مشخص است بزرگترین نمود اینچنین بالا و پایین شدنی، بازار سرمایه است.
اصول اولیه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال :
در نظریه امواج الیوت ۳ جنبه مهم الگو، نسبت و زمان وجود دارد. الگو مهمترین جزء در نظریه امواج الیوت است، که اشاره به الگوهای موج دارد. کاربرد تحلیل نسبتها از اندازهگیری ارتباط بین موجهای مختلف برای تعیین کردن نقاط تصحیح و قیمتهای هدف است. در ارتباط با موضوع روابط زمان که برای تائید کردن الگوهای موجی و نسبتها به کار میرود باید گفت که ازنظر برخی تحلیل گران بازار های بورس و فرابورس نظریه الیوت زمان، از اهمیت و اعتبار کمی برای پیشبینی آتی بازار سرمایه گذاری برخوردار است.
نکته مهمی که قابلتوجه هست این است که نظریه امواج الیوت عموماً برای میانگینهای بزرگ بازار سرمایه به کار میرود. با توجه به این نکته میتوان به این موضوع پی برد که برای روندهای کلی بازار مانند بازار ارز و طلا بیشتر کاربرد دارد.
امواج الیوت در بازار بورس ، برای شاخص کلی بازار و یا شاخص های گروههای خاص تحلیل دقیقتری است تا برای بررسی و موج شماری تک سهمهای بازار.
ابتداییترین اصول نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال این است که بازار سرمایه ، بر اساس یک ریتم تکرارشونده شامل پنج موج افزایشی حرکت میکنند که در ادامه با سه موج کاهشی اصلاح میشود.
در عکس زیر یک نمونه از سیکل کامل امواج الیوت را میبینید
مفهوم امواج اصلی و امواج اصلاحی در نظریه امواج الیوت
شکل بالا را در نظر بگیرید در ابتدا با توجه به مبانی ابتدایی علم تحلیل تکنیکال متوجه میشویم که روند بازار صعودی است، مشخصه روند صعودی این هست که وقتی کفی بالاتر از کف قبلی و سقفی بالاتر سقف قبلی شکل گیرد؛ گوییم روند بازار صعودی است و برای روند نزولی دقیقاً برعکس این تعریف را داریم یعنی سقفی پایینتر از سقف قبلی و کفی پایینتر از کف قبلی باشد.
برای آشنایی بیشتر با مبانی علم تحلیل تکنیکال پیشنهاد میکنم مقاله ” تحلیل تکنیکال چیست؟ ” را مطالعه نمایید.
حال در نمودار بالا اگر قیمت بخواهد از پایینترین نقطه یعنی ابتدای موج ۱ به بالاترین نقطه یعنی انتهای موج ۵ برسد، این اتفاق بهصورت سیکل موجود در شکل است. به امواجی که همجهت با روند هستند امواج اصلی میگوییم و به امواجی که برخلاف روند هستند امواج اصلاحی میگوییم.
با توجه به تعریف فوق موجهای ۱ و ۳ و ۵ امواج اصلی و موجهای ۲ و ۴ نیز موجهای اصلاحی نامیده میشوند. سیکل کامل امواج حالتهای مختلف دارد ولی رایجترین آنها سیکلهایی با پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی هستند که موجهای افزایشی را با ۱ تا ۵ و موجهای کاهشی را با a ،b و c نام گذاری میکنند.
حال اگر بخواهیم در موجهای کاهشی امواج اصلی و اصلاحی را شناسایی کنیم (چون در اینجا روند ما نزولی هست) موجهای a و c که همجهت با روند هستند موجهای اصلی و موج b که برخلاف روند است را موج اصلاحی مینامند. منظور از امواج اصلاحی همانطور که از اسمشان پیداست امواجی هستند که موج قبلی خود را اصلاح میکنند.
باوجود شکل ثابت امواج، درجات مختلفی از اهمیت آنها وجود دارد. روندها درجات مختلفی دارند. به همین منظور الیوت روند را به ۹ درجه مختلف با توجه به اهمیت و یا بزرگی طبقهبندی کرده است که در این طبقهبندی از دورههای بسیار بزرگ ۲۰۰ ساله تا دورههای چندساعتی را شامل میشود. این نکته را در نظر داشته باشید که هشت موج مقدماتی به اینکه در کدام درجه از روند قرار دارند ارتباطی ندارد.
هر موج به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم میشود که آنها هم میتوانند به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم شوند با توجه به این نکته درمییابیم که هر موج قسمتی از موج بزرگتر با درجه بیشتر است در شکل زیر بهخوبی این ارتباط را میتوانید مشاهده کنید.
بزرگترین موجها یعنی موجهای ۱ و ۲ به هشت موج کوچکتر تقسیمشده و هرکدام از آنها نیز به موجهای کوچکتر تقسیمشده و تعداد آنها به ۳۴ موج کوچک میرسد. موجهای ۱ و ۲ موج ابتدایی از پنج موج پیشرونده اولیه هستند. موج سه مربوط به موج درجه بزرگتر بعدی در حال شروع است. ۳۴ موج در شکل فوق نشان دادهشده را اگر مجددا ریزموجهای آنها را رسم کنیم به ۱۴۴ موج با درجه کوچکتر میرسیم.
نکته قابلتوجه در شمارههای موج این است که انتخاب شمارههای ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۸ ، ۱۳ ، ۲۱ ، ۳۴ ، ۵۵ ، ۸۹ ، ۱۴۴ که به آنها اشاره شد برحسب اتفاق نبوده و این اعداد قسمتی از اعداد فیبوناچی متوالی هستند که قاعده آن به این صورت است که جمع دو عدد متوالی عدد بعدی میشود و این دنباله پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت را تشکیل میدهند.
حالتهای مختلف سیکل:
یکی از بزرگترین مشکلات تحلیلگران بازارهای بورس و فرابورس و یا کلیه بازار های مالی و سرمایه گذاری این است که تشخیص دهند سیکلی که در حال شکلگیری است به چه صورتی پیش خواهد رفت.
سیکلها با توجه به روندی که در آن در حال شکلگیری هستند حالتهای مختلفی دارند بهطور مثال برای روندهای صعودی سیکلها هم بهصورت ۵ موج افزایشی و ۳ موج کاهشی و هم بهصورت ۳ موج افزایشی و سپس ۵ موج کاهشی شکل میگیرند. همینطور ممکن است در روند نزولی هم بهصورت ۵ موج کاهشی و اصلاح آن با ۳ موج افزایشی و یا ۳ موج کاهشی و سپس با ۵ موج افزایشی اصلاح شوند.
گاها در موج شماری اتفاقی میافتد که موجها ترکیبی میشوند یعنی قبل از تمام شدن یک سیکل، سیکل بعدی در درون و از اواسط سیکل قبلی شروع میشود. به علت ریزهکاریهای زیادی که در این نوع موج شماری وجود دارد بعضی از تحلیلگران با مشکل مواجه میشوند. شکل زیر یکی از این حالتهای خاص را نمایش میدهد.
موجهای اصلاحی:
همانطور که گفته شد امواج اصلاحی ، امواجی هستند که برخلاف روند آتی بازار، موجهای قبلی خود را اصلاح میکنند. حال شایانذکر است که امواج اصلاحی حالتهای مختلفی دارند که شناسایی نوع آنها کمک بزرگی در موج شماری درست به فرد تحلیلگر میکند.
یکی از حالتهای خاص برای امواج اصلاحی زیگزاگها هستند یعنی اصلاح ها بهصورت ۳ ریزموج شکل میگیرند و الگوی سه موج تصحیح گر هستند که برخلاف روند بزرگتر حرکت میکنند و هرکدام به ترتیب به ۵-۳-۵ موج شکسته میشوند.
نوع بعدی از امواج اصلاحی پهنهها هستند که تفاوت عمده آنها با زیگزاگها این است که پهنهها از الگوی ۵-۳-۳ پیروی میکنند. پهنهها بیشتر علامت تقویت بازار افزایشی هستند و بیشتر الگوی تحکیمی به شمار میآیند تا الگوی تصحیحی.
و درنهایت نوع آخر موج های اصلاحی مثلثها هستند که در چهارمین موج و قبل از آخرین حرکتی که در سمت روند بزرگ انجام میشود رخ میدهند. میتوان گفت در روند صعودی این مثلثها هم صعودی و هم نزولی هستند. نوع صعودی آنها زمانی رخ میدهد که ادامه روند صعودی را مشخص میکنند و نوع کاهشی آن بیانگر این است که بعد از یک صعود شدید قیمتها کمی افت میکنند.
یکی از مشکلات دیگر تحلیلگران بازارهای مالی و سرمایه گذاری مانند بازار بورس و فرابورس تهران این هست که مطمئن باشند موج شماری را از نقطه مناسب و درستی شروع کردهاند. برای اطمینان از این موضوع باید موج شماری را از پایینترین قیمت چند ماه اخیر شروع کرده باشند.
برای سهولت در پیدا کردن این نقطه میتوان از تایم فریمهای بزرگتر مانند هفتگی استفاده کرد.
الگوی تکرارشونده بازار سهام
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» به نقل از دنیای اقتصاد، معاملات سهام در روزهای اخیر بیش از آنکه متاثر از عملکرد درونی شرکتهای بورسی باشد، انعکاسی از بیمها و ابهامهای نهفته در تحولات سیاسی و وضعیت کلان اقتصادی است. به همین دلیل است که جریان نقدینگی در سهام نسبت به میانگین ماهانه کاهش محسوسی را ثبت کرد.از این رو احتمال میرود تا بازیابی نشانههای قطعی در رابطه با مذاکرات برجامی و سیاستهای ارزی این روند ادامه یابد. در این بحبوحه انتظار، جریان نقدینگی به سمت تکسهمهای جذاب با افقهای کوتاهمدت سرمایهگذاری حرکت کرده یا توجه ویژهای به نمادهای تازهوارد مبذول داشته است. در این گزارش به چرایی استراحت طولانی شاخص بورس پرداخته شده است.
الگوی تکرارشونده معاملات
بهرغم وجود نقدینگی در بازار، عدم تمایل به خرید و ضعف تقاضا یکی از ویژگیهای برجسته معاملات در چند روز اخیر بود. دادوستدهای دیروز نیز در این پسزمینه معاملاتی، همچون روزهای گذشته با اصلاح قیمت غولهای بازار پایان یافت. سهام گروههای معدنی، فلزی و نمادهای برجسته گروه پتروشیمی که جزو اولویت خرید سهامداران در دوره رونق بودند، همانند چند روز اخیر، تحت فشار فروش، بیشترین نقش را در افت شاخص کل بر عهده گرفتند.
ضعف معاملاتی در سهام بزرگ و بنیادمحور بازار، زمینهساز حرکت نقدینگی به سمت سهامی شده است که از جذابیت کافی برخوردار نیستند اما از منظر برخی سرمایهگذاران با دید کوتاهمدت، بستر مناسبی برای کسب سودهای موقت محسوب میشوند. این قاعده رفتاری که معمولا در شرایط رکودی بازار نمودار میشود عمدتا تمایل به رفتوبرگشت در سهام کمعمق بازار را دارد؛ یا به سمت صنایعی جذب میشود که دستکم صورتهای مالی مطلوبی ارائه نکردهاند و در دوره رونق بازار از قافله رشد قیمتی جا ماندهاند.
به نظر میرسد حرکت محسوس نقدینگی به سمت سهام گروه خودرویی از همین چشمانداز قابل توجیه باشد. سهام خودرویی از روز شنبه بخش عمده نقدینگی فعال در بازار را جذب کردند و در معاملات دیروز نیز صدرنشین فهرست بیشترین ارزش معاملات صنایع بورسی شدند. با وجود این، سهام این گروه نیز از عوارض ضعف عمومی تقاضا در امان نماندند و در نتیجه از شدت رشد شاخص این گروه طی معاملات دیروز کاسته شد.
اما نکته مهم در رابطه با معاملات دیروز توجه تام سهامداران به نمادهای تازهوارد به خصوص پتروشیمی پارس بود. این نماد در سومین روز حضور روی تابلو، بر خلاف جریان عمومی بازار همچنان صف خریدی به ارزش بیش از 600 میلیارد تومان را تجربه کرد. این حجم از تقاضا برای این سهم در حالی رقم میخورد که ارزش معاملات به پایینترین میزان طی یکونیم ماه گذشته رسیده است. از این چشمانداز، صف طولانی خرید در نماد پتروشیمی پارس آن هم در آغاز معاملات ثانویه این سهم، از وجود نقدینگی قدرتمند در بازار حکایت دارد. نقدینگی سرگردانی که به فرصتهای جذاب سرمایهگذاری با بازدهی مطلوب متمایل است اما ریسکهای سیستماتیک حاکم بر بازار سد راه خودنمایی این جریان پولی است.
نگاهی به شکلگیری روندها
چهارم تیرماه بود که شاخص کل طی یک سلسله رکوردشکنی، در سقف جدید 115 هزار واحدی ایستاد. مطابق دیدگاه اغلب کارشناسان، کاهش شدید ارزش ریال در بهار و رشد همزمان قیمت طلا به ایجاد حس جاماندگی در سهام طی دوره مزبور منجر شد. در نتیجه این رویداد، بهای سهام اغلب بنگاهها در بازه زمانی بسیار کوتاهی، افزایش بیش از 30 درصدی را به نمایش گذاشت. در این بین، سهام کالامحور بازار که از جذابیتهای بنیادی نیز برخوردار بودند بیش از بقیه گروهها از این جریان منتفع شدند. اما دیری نپایید که قیمتها به دلیل شناسایی سود در بین معاملهگران و شروع جنگ تجاری بین بزرگترین اقتصادهای دنیا وارد مدار استراحت شدند.
بنابراین، رشد شتابنده قیمت در کمتر از 9 روز معاملاتی زمینه را برای شکلگیری موج قدرتمندی از شناسایی سود در بین سهامداران مهیا کرد. کسانی که از ابتدای این روند وارد جریان معاملات شده بودند ترجیح دادند سود کسب شده در عرض کمتر از دو هفته را از گزند ریسکهای آتی الگوی تکرارشونده بازار سهام حفظ کنند. بنابراین، حرکت صعودی قیمتها در نتیجه این اتفاق متوقف شد و شاخص کل در مسیر اصلاح افتاد. در همین مقطع زمانی، قیمتها در بازار جهانی وضعیت نسبتا باثباتی داشتند. بنابراین، از این حیث ریسک چندانی از جانب بازارهای جهانی، سهام وابسته در بورس تهران را تهدید نمیکرد. به بیان دیگر، در روزی که شاخص کل سهام در قله نشست، قیمت فلزات پایه مرتبط با بنگاههای بورس تهران در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار داشتند. هر تن فلز مس در این مقطع زمانی در محدوده 6 هزار و 800 دلار معامله میشد و قیمت هر تن فلز روی در نزدیکی مرز 3 هزار دلار نوسان داشت. قیمتهایی که همچنان در محدوده متوسط سال نوسان داشتند.
اما درست یک هفته پس از سقفشکنی شاخص بورس تهران، دولت ایالات متحده با اجراییکردن طرح تعرفه بر واردات از چین، سرمایهگذاران جهانی را غافلگیر کرد. واشنگتن در این مقطع زمانی با وضع تعرفه 25 درصدی بر 34 میلیارد دلار از کالاهای چینی، اولین گلوله را به جریان آزاد تجارت جهانی شلیک کرد. بلافاصله پس از انتشار این خبر، بازارهای سهام و مواد خام در بازار جهانی زیر فشار شدید شروع جنگ تجاری قرار گرفتند. در نتیجه این اتفاق، موجی از نگرانی در بازار جهانی شکل گرفت و قیمت فلزات پایه بیش از سایر مواد خام، ریزشهای سنگینی را به ثبت رساند. قیمت هر تن مس به کمترین سطح یکساله خود نزدیک شد و روی در کف 20 ماهه نشست.
ترمز دلاری بورس
نرخ دلار در بازار غیررسمی طی یک ماه گذشته عمدتا در محدوده 8 هزار تومان نوسان داشته است. اما به نظر میرسد که ارزش سهام وابسته، متناسب با رشد نرخهای ارز افزایش پیدا نکرده است. واقعیت این است که قیمت سهام بر اساس نمونههای تاریخی به دنبال رشد نرخ ارز حرکت میکند. اما این مسیر، طی این مدت توسط سهام طی نشد. اولین برداشتی که از رفتار اخیر سهام در قبال رشد کنونی نرخ ارز غیررسمی میشود این است که افزایش افسارگسیخته نرخ ارز در بستری ملتهب و هیجانی صورت گرفت و معاملات ارزی از عمق کافی برخوردار نبود. به عقیده کارشناسان، محدودیتهای دولت در عرضه آزاد ارز و تعیین نرخ واحد 4 هزار و 200 تومانی عامل اصلی این روند پرشتاب به شمار میرود. البته ناگفته نماند که نگرانیهای مرتبط به بازگشت تحریمها نیز هیجانات در بازار ارز و سکه را تشدید کرد.
علاوه بر فضای ملتهب و غیرمتعادل بازار ارز که در عقبنشینی تقاضای سهام موثر افتاد، عزم دستاندرکاران پولی کشور برای حفظ مصنوعی ارزش ریال در برابر ارزهای دیگر را نباید از نظر پنهان داشت. گر چه روند قیمتها در بازارهای مختلف نشاندهنده شکست سیاستگذار ارزی در تعیین دستوری نرخهای ارز است اما همچنان مقاومت دولت برای سرکوب تورم از کانال تقویت پول ملی، مایه سردرگمی فعالان بازارها به ویژه سهامداران شده است. روند اصلاحی بسیاری از سهام صادراتمحور بازار هم از این زاویه قابل توجیه است. در واقع، در شرایطی که اغلب بنگاهها بهخصوص بزرگان صنایع فلزی، معدنی و پتروشیمی ملزم به عرضه ارز خود با نرخهای سامانه نیما هستند منطقی است که بازار همچنان چشمانتظار قدرت تعیینکننده دولت در قبال آینده ارز باشد.
تداوم فرساینده ریسک سیستماتیک
علاوه بر ابهامات ناشی از سرنوشت نامعلوم نرخ دلار، عوامل سیاسی و وضعیت پیچیده اقتصاد جهانی هم ریسک سرمایهگذاری در سهام را شدت بخشیده است. تقابل تجاری ایالات متحده با شرکای سنتی خود در اروپا و همچنین آغاز جنگ تعرفهای با غول اقتصادی آسیا طی ماههای اخیر چشمانداز تحریمها را تیره کرده است. در این میان، خبرهای گاه متناقض در رابطه با قطع همکاریهای بانکهای بینالمللی و کاهش خرید نفت از سوی خریداران اصلی نفت ایران در صدر توجه فعالان بازارها قرار دارد.
از سوی دیگر، موضوع تعلیق نام ایران از فهرست سیاه کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم در هفتههای اخیر تبدیل به یک نماد سیاسی شده است و معاملات بازارهای دارایی را تحتالشعاع قرار داده است. سخنگوی شورای نگهبان در آخرین اظهارات خود طی روز شنبه گفت که این شورا اصلاح قانون مبارزه با پولشویی را که جزو مصوبات چهارگانه موسوم به FATF است، مغایر قانون اساسی میداند. موضوعی که به نظر میرسد نوسان قیمتها در بازار ارز را تحت تاثیر قرار داد.دامنه اثر ریسکهای سیستماتیک بهحدی است که میتواند در درجه نخست بازار داراییهای امن از جمله سکه و دلار را تحتالشعاع قرار دهد و از این رهگذر به سرمایهگذاری در سهام آسیب بزند.
اهرمهای خروج از رکود
به نظر میرسد خروج از وضعیت فعلی، مستلزم روشن شدن تکلیف برجام، پیامدهای عملی مذاکرات و بسته پیشنهادی اروپاست. هر نوع سیگنال مثبتی از سوی گفتوگوهای دستگاه دیپلماسی کشور میتواند امید را برای بازارها به ارمغان آورده و تقاضای سهام را تحریک کند. از سوی دیگر، آینده بازارهای جهانی بهخصوص در کوتاهمدت از اهمیت ویژهای برای تحریک یا فشار بر قیمت سهام برخوردار است. در واقع، تداوم روند نزولی قیمت فلزات پایه و ضعف اقتصاد جهانی به واسطه آثار منفی جنگ تجاری میتواند سهام وابسته را-که بخش عمدهای از ارزش بازار سهام را در اختیار دارند- متاثر کند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران سهام منتظر وضعیت آتی نرخهای ارز هستند که به رویکرد دولت وابسته است. هر چند قیمتها در روزهای اخیر با آغاز معاملات ارز در بازار دوم تا حدودی تعدیل شدند اما همچنان بیثباتی در تصمیمگیری ارزی مانع از ترسیم چشمانداز مشخص است. اما انتظار این است که دولت در برابر قدرت بازار عقبنشینی کند. این واقعیت را میتوان در انتظارات معاملهگران بورس کالا دید.
افقهای آتی در بورس کالا
تمام این عوامل یادشده در معاملات دیروز بورس کالا نیز انعکاس یافت. اکثر محصولات فلزی در این بازار طی روز گذشته با رشد 10 درصدی نسبت به قیمت پایه (سقف قیمتی) معامله شدند. چنانکه میدانیم قیمتهای پایه در بورس کالا بر مبنای قیمتهای جهانی و نرخ دلار تعیین میشود. از این زوایه میتوان انتظارات ارزی معاملهگران بورس کالا را مبنای داوری گرفت. نرخ دلار موردنظر خریداران بر اساس معاملات دیروز بورس کالا از اختلاف معنادار با نرخ دلار بانک مرکزی حکایت دارد. این انتظارات معاملهگران بازار آتی سکه نیز قابلمشاهده بود؛ طوری که در قراردادهای آبان و دی صف قابلتوجه خرید را تجربه کردند و قیمتها در سقف مجاز قیمتی قرار داشت. معنای این رفتار بروز نگرانی در بین فعالان و نبود چشمانداز روشن بازارهاست.
الگوی حبابساز در بورس تهران
بورس تهران معاملات اولین هفته کاری شهریورماه را در یک رفت و برگشت پرتلاطم، با رشد ۵۶۱ واحدی شاخص کل پشت سر گذاشت.
عامل اثرگذار بر نوسان قابلتوجه شاخص سهام طی دادوستدهای هفته گذشته اعلام قیمتهای جدید برای محصولات فرعی نفت در ابتدای هفته، سپس عقبگرد «پالایش و پخش» و بازگشت قیمتها به روال سابق بود.
مسالهای که نهتنها سهام صنعت پالایشی که دادوستدهای کل بازار را تحتالشعاع قرار داد. از سوی دیگر، پرسش نمایندگان مجلس از رئیسجمهوری و عدم اقناع از پاسخهای وی نیز در التهاب بازارها در میانه هفته موثر واقع شد. با تاثیر منفی عوامل محیطی بر بازار سهام به ویژه سهام کالایی، صنایع کوچکتر بورسی به دلیل دورماندن از گزند سیاستهای ارزی و با پشتوانه افزایش نرخ فروش طی یک ماه اخیر در کانون توجه فعالان بازار قرار گرفتند. به این ترتیب، در حالی که شاخص کل به رشد ۴/ ۰ درصدی در این هفته بسنده کرد شاخصهای هموزن به لطف رشد ارزش سهام کوچکترها ۵/ ۶ درصد افزایش یافت. به نظر میرسد تغییر جهت جریان پول در صنایع مختلف عمدتا ناشی از تصمیمات خلقالساعه سیاستگذار است که در کنار برخی از محدودیتهای فنی نظیر دامنه نوسان و حجم مبنا میتواند همچون سالهای گذشته به حباب قیمتی در برخی از گروههای کوچک بازار بینجامد.
روند آتی بورس؟
گرچه سهام همچنان از قابلیتهای بنیادی برخوردار است، اما در چشماندازی وسیعتر این امکان وجود دارد که بازار در مسیر حبابیشدن حرکت کند. بررسی روند قیمتها در بازار سهام طی هفتههای اخیر نشان میدهد که مجموعهای از عوامل در این مدت دست به دست هم دادهاند تا الگوی حبابساز در بازار را تشکیل دهند. در یک دستهبندی کلی میتوان این عوامل را به متغیرهای کلان یا برونبازاری و متغیرهای خرد یا درونبازاری تقسیم کرد. مهمترین متغیرهای کلان و اثرگذار بر بورس تهران، نوسان نرخ ارز و دستاندازی دولت در بازارها در قالب قیمتگذاری کالاها در مقیاس وسیع، بهویژه تغییر در دستورالعملهای معاملات بورس کالا است. علاوه بر افزایش نرخ ارز که محرک اصلی قیمت سهام دلاری به شمار میرود رفتار سیاستگذار نیز سهام تولیدکنندگان بزرگ بورس تهران را طی این مدت بهطور معناداری تحت تاثیر قرار داده است و همچنان نیز از عوامل مهم و اثرگذار محسوب میشود. از سوی دیگر، برخی از مولفههای درونی بازار نیز هستند که در بروز حباب قیمت موثرند. از آن جمله میتوان نقش محدودیت دامنه نوسان قیمت در سامانه معاملات و همچنین مساله حجم مبنا را مثال زد که نقش آن در شرایط فعلی برجستهتر شده است.
زمینههای بیرونی هیجان
معمولا در ادواری که زمینه برای رونق سهام مهیاست این امکان نیز وجود دارد که بازار به سمت حبابیشدن حرکت کند. برای مثال میتوان به شتاب صعودی شاخص سهام در سال ۹۲ اشاره کرد که ارزش سهام اغلب شرکتها بدون توجه به مبنای بنیادی و وضعیت درونی بنگاهها و همسو با کاهش ارزش ریال جهشهای قابلملاحظهای را به ثبت رساند. در شرایط فعلی هم نشانههایی نمایان شده که نشاندهنده گامهای آغازین در این مسیر است. اگرچه اقبال فعالان بازار به سهام بنگاههای کوچکتر طی روزهای اخیر مبتنی بر زمینههای بنیادی و بهطور مشخص افزایش نرخهای فروش است، اما به دلایل مختلف از جمله ظرفیتهای پایین سهام کوچکتر برای جذب نقدینگی و مزیتهای نسبی صنایع کالایی نمیتواند پایدار باشد.
یک سر این رشته دراز در دست سیاستگذار است که طی این مدت با سیاستهای ناهمگن و گاه متضاد دمای ریسک سهام را بالا برده است. نمونه اخیر آن پس از رونمایی از بسته ارزی آشکار شد. با اینکه انتظار میرفت توام با شناورسازی ارز صادرکنندگان غیرنفتی، قیمت محصولات وابسته به ارز نیز بهطور متناسب افزایش یابد و به این طریق، شاهد شکلگیری شرایط رقابتی در بازار و ترغیب تولیدکنندگان در جهت افزایش تولید باشیم، اما مقاومت سیاستگذار مانع از تحقق چنین شرایطی شد. بهطوری که هنوز چند هفته پس از اجرای سیاست ارزی جدید و عرضه ارزهای غیرنفتی به بازار دوم، قیمت کالاها بر اساس نرخ رسمی بانک مرکزی تعیین و به تولیدکننده دیکته میشود. در واقع، نواقص و کاستیهای سیاستهای ارزی و تجاری طی یکماه گذشته که در موارد متعددی دچار تضاد درونی است و موجب نااطمینانی فعالان بازارها به رفتار سیاستگذار شده است. ابلاغیههای شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در هفته گذشته آخرین نمونههای این نوع تصمیمسازی در سطوح کلان بود که تبعات منفی آن در معاملات سهام نیز انعکاس یافت. فشار عمومی عرضه و عقبنشینی تقاضای موثر در بورس تهران طی دو روز پایانی هفته گذشته عملا از تشدید نااطمینانیها حکایت داشت. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که قابلیتهای بازار بهویژه سهام دلارمحور و صادراتی را در نظر آوریم. به بیان دیگر، بروز تلاطم با تصمیمات هیجانساز سیاستگذار در هفته اخیر باعث شد تا امیدها به اصلاح شیوه قیمتگذاری کالاها کمرنگتر از گذشته شود.
علاوه بر بیاعتمادی که تاثیر مستقیم مداخلات قیمتی در بازارهاست، مساله بعدی محدودشدن افق سرمایهگذاری است. زمانی که تلاطم در بازار شدید میشود امکان تصمیمگیری در افق بلندمدت دشوار میَشود. این مساله در یک هفته اخیر بهخوبی نمایان شد. در واقع، در حالی که فعالان و تحلیلگران مدلهای ارزشگذاری بر پایه مفروضات جدید صورت میدهند، تصمیمات خلقالساعه و ناگهانی موجب تغییرات حاد در این مفروضات و دشواری در برآورد ارزش سهام شده است. بنابراین طبیعی است که چشمانداز سهام برای بلندمدت تیرهتر شود و سرمایهگذارانی که تمایلات کوتاهمدت دارند معاملات خود را بر مبنای نوسانهای موقت در گروههای مستعد سامان دهند.
بنابراین، الگویی در این شرایط شکل میگیرد که تمایل به موجسازی در معاملات دارد. حال، با توجه به اینکه امکان شکلدهی به موجهای صعودی در صنایع بزرگ کمتر است جریانهای هوشمند پولی به سمت صنایعی حرکت میکنند که مستعد این نوع رفتار هستند. در دو هفته اخیر صنایع کالایی اعم از پتروشیمی، فلزات، معدنیها و صنعت پالایشی بورس تهران به دلیل ساختار ارزمحور آن مستقیما در معرض سیاستهای ارزی و تجاری بودهاند. تداوم ابهامات در مورد نرخ خوراک واحدهای بالادست صنعت پتروشیمی در چارچوب نظام جدید ارزی یکی از پرچالشترین مسائل فراروی فعالان این صنعت در برابر دخالت سیاستگذار بوده است. ضمن اینکه دستورالعملهای وزارت صنعت در مورد تعیین قیمت پایه محصولات پتروشیمی و فلزی و نفتی در بورس کالا نیز از دیگر دغدغههای فعالان این صنایع بزرگ بود که همچنان با لغو و ابطال عرضهها در بورس کالا با ابهامات جدی مواجه است. اگر چه اصلاحات نسبی در نحوه عرضه محصولات فولادی و مسی و آلومینیومی در بورس کالا صورت گرفت(برداشتن سقف قیمت برای معاملات مس و آلومینیوم و افزایش دامنه نوسان به ۱۰ درصد برای عرضه محصولات فولادی) اما همچنان سرنوشت نامعلومی دارد. پازل ابهامآفرین سیاستگذار در هفته گذشته با تغییر قابلملاحظه قیمت محصولات ویژه نفتی و در نهایت عقبگرد عجیب خود تکمیل شد. شدت تاثیر ابهامات بهحدی بود که عملکرد ماهانه سهام کالایی در مرداد امکان بروز و ظهور در دو سوی عرضه و تقاضا نیافت. میتوان در بین فولادسازان، فلزکاران و پتروشیمیها نمونههایی آورد که مبلغ فروششان بهطور قابلملاحظهای رشد داشته است، اما تحت تاثیر فضای عمومی هفته اخیر تحت فشار عرضه قرار گرفتند.
جولان نقدینگی خرد
از طرفی، مطابق الگوی سنتی و تکرارشونده با تداوم ابهامات در کالاییها، انگیزه برای حرکت نقدینگی به سمت صنایع کوچکتر در بین برخی از فعالان سهام بیشتر میَشود. بنابراین پولهای آزادشده از صنایع بزرگ راهی مقصدهای کوچکتری میشوند که با وجود جذابیتهای بنیادی قابلیت هضم این نقدینگی را ندارند. حجم مبنای پایین در این دسته از سهام شرایطی را فراهم میآورد تا مقادیر کم نقدینگی، تقاضا در این گروهها را به شکل معناداری تشدید کند و صفهای طولانی خرید را به وجود آورد. از سوی دیگر، بروز صفهای خرید هم بهطور سنتی عامل هیجانساز در بازار سهام بوده است. این مساله با توجه به تراز تحلیلی معاملات بورس تهران اهمیت ویژهای دارد. در واقع، در نبود یک فضای تحلیلی، صف خرید یا فروش است که تعیینکننده جهتیابی پولهای کمجان است. بنابراین، زمانی که ملاک تصمیمگیری بهجای برآوردهای تحلیلی پدیده صف در دو سوی معاملات باشد طبیعی است که سفتهبازان فعال میشوند. به بیان دیگر، سرمایهگذاران با دید کوتاهمدت و سفتهبازان برندگان چنین وضعیتی هستند. این گروه از فعالان بازار با در نظر گرفتن عمق پایین معاملات با انتشار اخبار یا شایعات توان این را مییابند که موجهای نقدینگی را به دلخواه خود هدایت کنند. به این ترتیب، با حرکت هیجانی و غیرتحلیلی جریانهای پولی، بهطور خودکار الگویی خودتاییدشونده در معاملات این گروه شکل میگیرد که میتواند تداومبخش چنین روندی باشد.
البته طرح الگوی حبابساز در شرایط فعلی به معنای عدم جذابیت بنیادی سهام کوچکتر بازار نیست؛ بلکه به این معناست که تداوم این شرایط همچون سالهای گذشته میتواند به چنین پایانی ختم شود. بررسی و مطالعه عملکرد بنگاههای کوچک در مردادماه نشان میدهد که اغلب این گروهها به پشتوانه افزایش نرخ فروش محصولات خود از جذابیتهای بنیادی برخوردار بودهاند. بنابراین رشد ارزش سهام این گروهها را نمیتوان حبابی دانست. اما باید توجه داشت که تداوم ابهامات در گروههای کالایی بازار در کنار موجآفرینی در صنایع مستعد و کوچکتر پتانسیل ایجاد چنین شرایطی را در بطن خود دارد. برای مثال میتوان به رشد پرشتاب ارزش سهام در سال ۹۲ اشاره کرد که تقاضا بهگونهای فراگیر به رشد قیمتها انجامید. اما سرانجام رکودی طولانی را دامنگیر صنایع کوچک بازار کرد. برای مثال، شاخص گروه کاشی و سرامیک از ابتدای سال ۹۲ تا نیمه دیماه همان سال جهش ۴۴۰ درصدی را به نمایش گذاشت. اما این روند پایدار نماند و پس از آن جهش خیرهکننده، وارد مدار رکود چند ساله شد که همچنان بهطور نسبی ادامه دارد. یا شاخص گروه خودرو که پس از جهش برجامی در زمستان سال ۹۴ و رسیدن به قله تاریخی با رکود تقریبا سهساله مواجه شد.
مولفههای درونی حبابساز
علاوه بر متغیرهای کلان اثرگذار بر تلاطم قیمتها که چشمانداز حبابساز بورس تهران را تقویت میکند، محدودیتهای فنی درون بازار هم میتواند به تعمیق این وضعیت در بازار بینجامد. به عبارت سادهتر، حجم مبنا و دامنه نوسان دو محدودیت دیرینه بورس تهران بودهاند که بهطور سنتی زمینه را برای تشکیل پدیده صف در معاملات بهوجود آوردهاند. این دو محدودیت همواره به جهت آثار هیجانساز در فرآیند معاملات مورد انتقاد کارشناسان بازار بودهاند. واقعیت این است که محدودیت نوسان ۵ درصدی قیمت میتواند قیمت را در سقف روزانه قرار دهد و به این ترتیب، صف خرید را بهوجود آورد. در این شرایط مبنای تقاضا صفآرایی در سمت خرید است، نه قابلیتهای بنیادی سهام. در این صورت، جریانهای پول در بازار به تشکیل صفهای کاذب خرید منجر شده و میتواند قیمتها را حبابی کند. این مساله در معاملات نمادهای کوچکتر بازار که دارای حجم مبنای کمتر هستند اهمیت بیشتری دارد. در واقع، هرچه حجم مبنا پایینتر باشد میتوان با نقدینگی کمتر در ارزش سهام نوسان ایجاد کرد. از اینرو معاملهگر باید با مبنای میزان تقاضا و حجم صفهای خرید یا فروش اقدام به معامله کند و در نتیجه ظرفیتها و محدودیتهای بنیادی سهام عمدتا مغفول میماند.
توسعه عرضی بازار
ناظر بازار در چنین شرایطی میتواند به کمک بازار بیاید و با ابزارهایی که در دست دارد معاملات سهام را عمق ببخشد. به نظر میرسد افزایش تعداد عرضه اولیهها در این شرایطی یکی از ابزارهای سهلالوصول و موثر در جهت بهبود جریان معاملات است. از طرف دیگر، چنانکه گفته شد برداشتن حجم مبنا یا افزایش آن میتواند به شناوری بیشتر سهام منجر شود و در نتیجه احتمال دستکاری و مداخله قیمتی در معاملات کاهش یابد. توسعه بازار به کمک این دو ابزار، در کنار گسترش گروههای تحلیلی بازار میتواند شرایطی را فراهم کند که بازار به سمت افزایش کارآیی حرکت کند و به استانداردهای خودش نزدیکتر شود.
در معاملات هفته قبل چه گذشت
هفته گذشته یکی از پرتلاطمترین هفتههای کاری بورس تهران در سالجاری بود. شاخص کل در ابتدای هفته و با انتشار ابلاغیه وزارت نفت مبنی بر افزایش حدود ۸۰ تا ۱۰۰ درصدی قیمت محصولات ویژه این صنعت موجب انبساط تقاضا در سهام صنعت پالایشی بورس تهران شد. علاوه بر این برداشتن سقف قیمت برای معاملات محصولات مسی و آلومینیومی در بورس کالا نیز این امید را در بین اهالی بازار در جهت اصلاح شیوه قیمتگذاری در بورس کالا بهوجود آورد تا عملکرد مطلوب بنگاهها در مرداد منجر به رشد نزدیک به ۴ هزار واحدی شاخص کل طی دو روز کاری یکشنبه و دوشنبه در هفته گذشته و ورود به کانال تاریخی ۱۴۰ هزار واحدی شد.
اما شامگاه دوشنبه ابلاغیهای از سوی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی منتشر شد که ضمن ابطال ابلاغیه ابتدای هفته-شنبه- قیمتها را طبق روال سابق و بر مبنای نرخ ارز مرجع تغییر داد. پیامد این تصمیم عجیب شکلگیری موج سنگین عرضه در سهام صنعت پالایشی و سرایت بیاعتمادی و نگرانی در سایر گروههای کالایی شد. بررسی نوسانات روز سهشنبه موجب ریزش بیش از ۸ درصدی شاخص گروه پالایشی بورس تهران و همچنین کاهش چشمگیر شاخص کل در این روز شد.
تلاطم بزرگان؛ سبقت کوچکترها
در مقابل تلاطم قیمت سهام شرکتهای بزرگ بازار، شاخصهای هموزن در معاملات هفتهای که گذشت بیش از ۵/ ۶ درصد افزایش یافت. شاخصهای هموزن معیاری از اثر یکسان نمادها بدون اثر بزرگی شرکتها است. بنابراین واگرایی این شاخصها از شاخص کل نشاندهنده سبقتجستن سهام شرکتهای کوچکتر و درجا زدن سهام کالامحور بازار است.بررسیها نشان میدهد که شاخص ۳۰ گروه بورسی در دادوستدهای هفته گذشته افزایش یافتهاند. اما نکته جالبتوجه این است که پربازدهترین گروهها گروههای کوچکتر بودهاند. عنوان بیشترین بازدهی در بین گروههای ۳۸گانه به گروه محصولات چوبی، چاپ و تکثیر و گروه کاشی و سرامیک تعلق گرفت که هرکدام به ترتیب، رشد حدود ۱۷، ۸/ ۱۵ و ۱۴ درصدی را تجربه کردند. متوسط قیمت سهام طی این هفته در گروه سیمان بیش از ۹ درصد افزایش یافت و شاخص گروه دارویی نیز با رشد ۸ درصدی از کف دو و نیم ساله فاصله گرفت. گروه خودرو با وجود نوسان در طول هفته، بازده متوسط ۸ درصدی را نصیب سهامدارانش کرد. گروه پالایشی که تلاطم شدیدی را در این هفته سپری کردند در نهایت رشد ۵/ ۳ درصدی را در مقیاس هفتگی به ثبت رساند. بانکیها نیز در روز پایانی معاملات هفته گذشته به لطف بازگشایی نماد بانکهای ملت و صادرات پس از مجمع سالانه حدود ۵ درصد رشد کردند. در نقطه مقابل، علاوه بر گروههای ارتباطات و اطلاعات و زغالسنگ، گروههای کالایی اعم از معدنیها، فلزات و پتروشیمیها نیز با افت شاخص بهکار خود پایان دادند.
رالف نلسون الیوت[1] تئوری موج الیوت را در دهه 1930 مطرح کرد. الیوت معتقد بود که بازارهای سهام، که معمولا تصور میگردید رفتارشان پرهرجومرج و تصادفی است رفتاری در قالب الگوهای تکرارشونده معاملاتی دارند. در این مقاله، ما نگاهی به تاریخچه پشت نظریه موج الیوت و اینکه چگونه برای معامله استفاده میگردد میاندازیم.
الیوت مطرح کرد که روند قیمتها ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. او دریافت که نوسانات در روانشناسی تودهها همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا "امواج" در بازارهای مالی نمود پیدا میکند.
در نظریه الیوت و تا حدودی در نظریه داو حرکت قیمت را در قالب امواج میبینیم. از آنجا که الیوت ماهیت "فراکتال" بازارها را به رسمیت شناخت، میتوانست تجزیه و تحلیلی با جزئیات بیشتر انجام دهد. فرکتالها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس های کوچکتر از بی نهایت خود را تکرار می کنند. الیوت دریافت که الگوهای شاخص قیمت سهام در همین قالب قرار میگیرند. او سپس شروع به بررسی چگونگی عملکرد این الگوهای تکراری به عنوان اندیکاتورهای پیشبینی تحرکات آینده بازار کرد.
پیش بینی بازار بر اساس الگوهای موج
الیوت پیشبینی دقیقی از بازار سهام بر مبنای خصوصیاتی که خودش یافته بود در قالب امواج ارائه داد. یک موج سازنده(موافق) ، که در مسیر موافق روند اصلی حرکت میکند همیشه در الگوی خود پنج موج را نمایش میدهد . در سوی دیگر، موج اصلاحی در جهت مخالف روند اصلی حرکت میکند. در یک مقیاس کوچکتر، در هر یک از امواج موافق، دوباره میتوان پنج موج دیگر نیز یافت.
این الگو خود را بی نهایت در مقیاس های کوچکتر تکرار میکند. الیوت این ساختار فراکتالی را در دهه 1930 آشکار ساخت، اما دانشمندان چند دهه بعد فراکتال ها را تشخیص دادند و آنها را از نظر ریاضی اثبات نمودند.
در بازارهای مالی، ما می دانیم که "هرچه که بالا رفت، پایین هم باید بیاید" یعنی هر حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین با یک حرکت خلاف جهت نیز همراه میگردد. نمودار قیمت به دو بخش روندها و اصلاحها تقسیم میگردد. روند نشاندهنده مسیر اصلی حرکت قیمت است، درحالیکه اصلاحها برخلاف جهت روند حرکت میکنند.
تفسیر نظریه موج الیوت
نظریه الیوت به شرح زیر تفسیر میگردد:
- پنج موج که در جهت روند اصلی حرکت می کنند، توسط سه موج اصلاحی پیگیری میشوند(به صورت کلی یک حرکت 3-5). این حرکت 3-5 تبدیل به دو بخش موج بزرگتر بعدی میگردد.
- الگوی 3-5 زمینهای ثابت است و فقط طول زمانی موجها ممکن است متغیر باشد.
بیایید با هم نگاهی به جدول زیر که از هشت موج(پنج موج صعودی و سه موج نزولی) که با 1،2،3،4،5 و A,B,C نمایش داده شده بیاندازیم.
امواج 1، 2، 3، 4 و 5 امواج سازنده(موافق)، و امواج A، B و C امواج اصلاحگر( مخالف روند) را تشکیل میدهند. 5 موج اصلی به نوبه خود بزرگترین موج را تشکیل میدهد و 3 موج اصلاحی دومین موج بزرگ را میسازد.
موج اصلاحی به طور معمول دارای سه حرکت قیمتی مجزا است که دوتای آنها (AوC) همجهت با اصلاح و دیگری(B) در خلاف جهت اصلاح است. امواج 2 و 4 در تصویر بالا امواج اصلاحی هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر است:
توجه داشته باشید که در این تصویر، امواج A و C در جهت روند بزرگتر هستند، پس بنابراین امواج سازنده هستند و خودشان از پنج موج تشکیل شدهاند. موج B، در مقابل، ضد روند و در نتیجه اصلاحی و متشکل از سه موج است.
یک موج سازنده که به دنبال خود یک موج اصلاحی به همراه دارد ، یک درجه از امواج الیوت را تشکیل میدهد که از روندها و ضدروندها تشکیل شده.
همانطور که شما می توانید از الگوهایی که در تصویر بالا نشان داده شده ببینید، پنج موج همیشه صعودی نیستند و همچنین سه موج هم همیشه نزولی نیستند ( تنها موافق و مخالف روند هستند). به عنوان مثال هنگامی که روند بلندمدت نزولی است پنج موج نزولی هستند.
الیوت 9 درجه موج شناسایی کرد که به ترتیب از بزرگ به کوچک در زیر نام برده میشود:
- ابرچرخه بزرگ یا Grand Supercycle
- ابر چرخه یا Supercycle
- چرخه یا Cycle
- اصلی
- متوسط
- جزئی
- دقیقه یا Minute
- مینوت Minuette
- زیر مینوت یا Sub-Minuett
از آنجا که امواج الیوت فراکتال هستند ، درجه امواج بر اساس تئوری به سوی کوچکتر و یا بزرگتر شدن طبق لیست بالا حرکت میکند.
برای استفاده از این نظریه در معاملات روزانه، معاملهگر ممکن است یک موج صعودی اصلی را شناسایی میکند و پوزیشن طولانی (long) را اتخاذ کند و پس از آن که الگوی 5 موج سهم تکمیل شد و روند در حال برگشت بود سهم را بفروشد و یا به پوزیشن کوتاه(short) برود .
محبوبیت نظریه موج الیوت
در دهه 1970، اصل امواج الیوت با تلاشهای فراست و رابرت پرچر[2] به محبوبیت رسید. فراست و رابرت پرچر در کتاب خود که امروزه افسانه ای و معروف شده - اصل امواج الیوت را اینگونه تعریف کردند: کلیدی برای رفتار بازار - نویسندگان همچنین بازار صعودی دهه 1980 را پیشبینی کردند. پرچر همچنین بعدها چند روز قبل از سقوط سال 1987 سیگنال فروش صادر کرد.
کسانی که با امواج الیوت کار میکنند بر این نکته تاکید دارند که چون بازار فراکتال است دلیل بر این نیست که پیشبینی آن آسان باشد. دانشمندان نیز درخت را یک فراکتال میدانند اما این دلیل نمیشود که پیشبینی جهت هر شاخه آن آسان باشد. از لحاظ کاربرد عملی، اصل امواج الیوت نیز به مانند دیگر روشهای تحلیل تکنیکال مخالفانی دارد.
یکی از نقاط ضعف مهم این است که افرادی که از این نظریه استفاده میکنند همیشه ممکن است به جای توجه به ضعف در تئوری، خوانش خود از موجشماری نمودار را مورد سرزنش قرار دهند و اشکال کار بدانند. در موارد شکست نیز یک تفسیر با سرنوشت نامعلوم درباره اینکه چقدر زمان میبرد تا یک موج به اتمام میرسد وجود دارد. با این حال گفتنی است که مدافعان نظریه موج الیوت با تمام وجد از آن دفاع میکنند.
امواج الیوت Elliott Wave Theory
این فرضیه می گوید که حرکات قیمت سهام می تواند پیش بینی شود زیرا آنها در تکرار الگوهای صعودی و نزولی به نام موج هایی ایجاد می شوند که توسط روانشناسی یا احساسات سرمایه گذار ایجاد می شوند.
نظریه موج الیوت چیست؟
اصطلاح تئوری موج الیوت به نظریه ای در تجزیه و تحلیل تکنیکال که برای توصیف حرکت قیمت ها در بازار مالی استفاده می شود ، اشاره دارد. این نظریه توسط رالف نلسون الیوت پس از مشاهده و شناسایی الگوهای موج تکرار شونده و فراکتال توسعه یافت .
امواج را می توان در حرکت قیمت سهام و در رفتار معامله گران شناسایی کرد. سرمایه گذاران تلاش می کنند از روند بازار سود ببرند .
الیوت معتقد بود که این الگوها هیچ نوع اطمینان در مورد حرکت قیمت در آینده را ارائه نمی دهند ، بلکه به منظور کمک به ترتیب احتمال اقدامات بعدی در بازار هستند. آنها می توانند همراه با سایر اشکال تجزیه و تحلیل تکنیکال ، از جمله شاخص های فنی ، برای شناسایی فرصت های خاص استفاده شوند. معامله گران ممکن است برداشت های متفاوتی از ساختار موج الیوت یک بازار در یک زمان مشخص داشته باشند.
امواج الیوت چگونه کار می کنند:
برخی از تحلیلگران تکنیکال با استفاده از تئوری موج الیوت سعی در سود بردن از الگوهای موجی در بازار سهام دارند. این فرضیه می گوید که حرکات قیمت سهام می تواند پیش بینی شود زیرا آنها در تکرار الگوهای صعودی و نزولی به نام موج هایی ایجاد می شوند که توسط روانشناسی یا احساسات سرمایه گذار ایجاد می شوند.
نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال:
اصول اولیه نظریه امواج الیوت در تحلیل تکنیکال بیان میکند که نمودار قیمتی بازار سرمایه، طبق یک روند تکراری که همانطور که در تصویر زیر میبینید طبق پنج موج افزایشی حرکت میکنند و در ادامه روند با سه موج کاهشی اصلاح خواهد شد.
تصویر زیر چرخه کامل امواج الیوت را نمایش می دهد:
مفهوم امواج اصلی و امواج اصلاحی در نظریه امواج الیوت:
تصویر فوق روند صعودی بازار را نشان می دهد و روند صعودی در صورتی شکل میگیرد که هر کف بالاتر از کف قبلی و هر سقف بالاتر سقف قبلی باشد و روند نزولی دقیقاً برعکس روند صعودی می باشد.
همانطور که در تصویر فوق مشاهده می کنید به امواج همجهت با روند “امواج اصلی” و به امواج برخلاف جهت روند “امواج اصلاحی” میگویند.
امواج اصلی و امواج اصلاحی در موج های افزایشی:
طبق آنچه در فوق گفته شد به موجهای ۱ و ۳ و ۵ “موج های اصلی” و به موجهای ۲ و ۴ نیز “موجهای اصلاحی” می گویند دلیل نام گذاری موج های اصلاحی این است که باعث تصحیح موج قبلی خود میشوند.
امواج اصلی و امواج اصلاحی در موج های کاهشی:
به موج های a و b و c موجهای کاهشی میگویند. در موج های کاهشی همانطور که در تصویر بالا میبینید به موجهای a و c که همجهت با روند هم میباشند موجهای اصلی و به موج b که برخلاف روند است موج اصلاحی میگویند.
درجات مختلف در روندها:
با اینکه شکل امواج ثابت است اما از نظر اهمیت درجات مختلفی دارند. بر این اساس الیوت با توجه به اهمیت و یا بزرگی روند، آن را به ۹ درجه مختلف ( از دورههای بسیار بزرگ ۲۰۰ ساله تا دورههای چندساعتی) طبقهبندی کرد.در واقع هر موج به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم میشود که آنها هم میتوانند به موجهایی با درجات کوچکتر تقسیم شوند با توجه به این نکته درمییابیم که هر موج قسمتی از موج بزرگتر با درجه بیشتر است در شکل زیر بهخوبی این ارتباط را میتوانید مشاهده کنید.
به تصویر فوق توجه کنید، موجهای بزرگ مانند موجهای ۱ و ۲ به هشت موج کوچکتر تقسیمبندی شده اند و هریک از این موج های کوچک به موجهای کوچکتری ( ۳۴ موج) تقسیمشده اند.
همانطور که مشاهده میکنید از پنج موج پیشرونده اولیه موجهای ۱ و ۲ موج های ابتدایی و موج ۳ مربوط به موج درجه بزرگتر بعدی در حال شروع می باشد.در صورتی که ۳۴ موج مذکور را به موجهای کوچک تر تقسیم
کنیم به ۱۴۴ موج با درجه کوچکتر خواهیم رسید.
همانطور که دیدید در شمارههای موج به اعداد خاصی برخوردید در واقع انتخاب شمارههای ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۸ ، ۱۳ ، ۲۱ ، ۳۴ ، ۵۵ ، ۸۹ ، ۱۴۴ اتفاقی نبوده و این اعداد بخشی از اعداد فیبوناچی متوالی میباشند و قاعده
اعداد فیبوناچی به این صورت است که جمع دو عدد متوالی برابر با عدد بعدی میشود و همین قاعده پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت می باشد.
سیکل ها :
سیکلها بر اساس روندی که در حال شکلگیری هستند حالتهای متفاوتی خواهند داشت بهطور مثال سیکلها در روند نزولی امکان دارد هم بهصورت ۵ موج کاهشی و اصلاح آن با ۳ موج افزایشی و یا ممکن است به
صورت ۳ موج کاهشی و اصلاح آن با ۵ موج افزایشی باشد.
گاهی اوقات در موج شماری، موجها ترکیبی خواهند شد به این معنی که پیش از اتمام یک سیکل، سیکل بعدی در درون و از اواسط سیکل قبلی شکل خواهد گرفت.
تصویر زیر یکی از حالتهای خاص سیکل ها را نشان میدهد.
موجهای اصلاحی در نظریه امواج الیوت:
در قسمت بالا تعریف مختصری از امواج اصلاحی ارائه کردیم اما امواج اصلاحی، امواجی می باشند که برخلاف روند آتی بازار حرکت و موجهای قبلی الگوی تکرارشونده بازار سهام خود را تصحیح میکنند.
البته توجه داشته باشید که امواج اصلاحی حالتهای متفاوتی دارند و اگر افراد بتوانند انواع این امواج را شناسایی کنند در موج شماری درست به تحلیلگران کمک بزرگی خواهد کرد.
زیگزاگ ها، حالت های خاص در موج های اصلاحی :
زیگزاگها یکی از حالتهای خاص برای امواج اصلاحی می باشند به این معنی که اصلاح ها بهصورت ۳ ریزموج ایجاد می شوند و زیگزاگ ها الگوی سه موج تصحیح گر می باشند که خلاف جهت روند بزرگتر در حال
حرکت می باشند و هریک به ترتیب به ۵-۳-۵ موج شکسته میشوند.
پهنه ها، حالت های خاص در موج های اصلاحی :
از دیگر انواع امواج اصلاحی میتوان به پهنهها اشاره کرد که تفاوت عمده آنها با زیگزاگها این می باشد که پهنهها از الگوی ۵-۳-۳ تبعیت میکنند و پهنهها اکثرا علامت تقویت بازار افزایشی می باشند و بیشتر الگوی
تحکیمی به شمار میآیند تا الگوی تصحیحی.
مثلث ها حالت های خاص در موج های اصلاحی :
نوع دیگر از موج های اصلاحی مثلثها می باشند که در چهارمین موج و قبل از آخرین حرکتی که در سمت روند بزرگ انجام میگیرد رخ میدهند. البته توجه داشته باشید در روند صعودی این مثلثها هم میتوانند صعودی
و هم نزولی باشند.نوع صعودی مثلث ها وقتی رخ میدهد که ادامه روند صعودی را مشخص میکنند و نوع کاهشی آن نشان میده که بعد از یک صعود شدید قیمتها کمی افت خواهند کرد.
یکی از مشکلاتی که تحلیلگران بازارهای مالی با آن مواجه هستند این موضوع است که مطمئن باشند موج شماری را از نقطه مناسب و درستی شروع کردهاند که به این منظور باید موج شماری را از پایینترین قیمت چند ماه گذشته شروع کنند.
برای اینکه در پیدا کردن این نقطه راحت تر تصمیم بگیرید میتوانید از تایم فریمهای بزرگتر مانند هفتگی استفاده نمایید.
برخی از قوانین موج شماری اشاره خواهیم داشت :
۱-در صورتی موج اول سه تایی می تواند باشد که موج بعدی یا قبلی از ۵ ریزموج تشکیل شده باشد
۲-هر موج اصلی می بایست بالاتر از موج اصلی پیشین خود به اتمام برسد
۳-سقف موج ۳ می بایست بالاتر از ۱ باشد
۴-موج b نمی تواند بالاتر از موج ۵ به اتمام برسد
۵-موج c باید پایین تر از موج a به اتمام برسد
۶-اصلاح یک موج نمی تواند تمام موج قبلی را در بربگیرد و اصلاح اجازه ندارد بیش از ۸۸ درصد باشد
دیدگاه شما