شاخص احساسات بازار سرمایه و کاربرد آن در پیشبینی نوسانات آتی بازار
اخیرا موضوع احساسات سرمایهگذار به مرکز توجه بسیاری از تحقیقات مرتبط با قیمتگذاری داراییها بدل شده است. تحقیقات نشان دادهاند که تغییر در احساسات سرمایهگذار ممکن است باعث ایجاد تغییرهایی در قیمت داراییها شده و در واقع میتواند بخش مهمی از فرآیند قیمتگذاری بازار باشد. در برخی موارد تغییر در احساسات سرمایهگذار میتواند حرکات کوتاهمدت در قیمت داراییها را بهتر از هر عامل بنیادی دیگری توضیح دهد.
تحقیقات گذشته پیرامون قیمتگذاری داراییها بر عوامل اساسی و خاص بنگاه و عوامل اقتصادی تمرکز داشته است و تغییر قیمت داراییها را ناشی از تغییر این عوامل میدانسته است. اما اخیراً برخی محققان برای توضیح رفتارهای قیمت دارایی، به روانشناسی سرمایهگذار روی آوردهاند. پیش از این تصور میشد که بین احساسات سرمایهگذاران ارتباط کمی وجود دارد. بنابراین احساسات متفاوت یکدیگر را جبران میکنند و هیچ تاثیری در قیمتهای بازار ندارند. از طرف دیگر، اگر در بین سرمایهگذاران اجماع کافی وجود داشته باشد، نظرات آنها جبران نمیشود و در عوض به بخشی جدایی ناپذیر از روند تعیین قیمت تبدیل میشوند. در حقیقت، برخی یک مجموعه از قیمت دارایی ممکن است، به ویژه در کوتاهمدت، باعث ایجاد تغییرات در جای دیگر شود زیرا چنین تغییری باعث ایجاد نگرش بازار نسبت به ریسک میشود. چنین تغییر در نگرش ریسک ممکن است حرکات کوتاهمدت در قیمت دارایی را بهتر از سایر مجموعههای اساسی توضیح دهد. مطالعات دیگر همچنین به این نتیجه رسیدهاند که احساسات سرمایهگذار میتواند مؤلفه مهمی از فرایند قیمتگذاری بازار باشد.
2- احساسات بازار
احساسات بازار به نگرش کلی سرمایهگذاران نسبت به اوراق خاص یا بازارهای مالی برمیگردد. این احساس، لحن بازار یا روانشناسی جمعیت است که از طریق فعالیت و حرکت قیمت اوراق بهادار معاملهشده در آن بازار نشانداده شده است. بهطور کلی، افزایش قیمتها احساسات بازار صعودی و کاهش قیمت، احساسات نزولی بازار را نشان میدهد. احساسات بازار، که احساسات سرمایهگذار نیز نامیده میشود، همیشه بر مبنای عوامل بنیادی نیست. معاملهگران و تکنیکالیستها متکی به احساسات بازار هستند، انواع مختلفی از شاخصهای احساسات مانند رفتار و باورهای مصرفکننده و رفتار و باورهای سرمایهگذار وجود دارد. توجه بیش از حد بر روی یک شاخص احساسات موجب میشود برخی از معاملهگران دیدگاه مخالف در پیش بگیرند. به عنوان مثال خوشبینی عمیق معمولا بدنبال بدبینی است و بالعکس.
شاخص احساسات توسط سرمایهگذاران مورد استفاده قرار میگیرد تا بتوانند رفتار خوشبینانه یا بدبینانه مردم در مورد شرایط بازار یا اقتصاد فعلی را نظاره کنند. شاخص احساسات تنها قسمتی از دادههای مورد تصمیمگیری هستند و به معنای علامت زمانی برای انجام اقدامات نیستند. بهعنوان مثال، اگر یکی از شاخصها مانند شاخص نسبت Put/Call باشد که احساسات بازار را میسنجد بالاترین مقدار را گزارش دهد، سرمایهگذاران انتظار کاهش قیمتهای بازار سهام را خواهند داشت وبالعکس اگر این نسبت کاهش یابد نشاندهنده احتمال زیاد افزایش قیمت است.
در زیر برخی از شاخصهای مرسوم احساسات بازار آورده شده است.
Name | How Measured | Studies |
1. Optimism/Pessimism about the Economy | ||
Index of Consumer Confidence | Survey by Conference Board www.conferenceboard.org | Fisher and Statman (2003) |
Consumer Confidence Index | Survey by U Mich.- monthly | Charoenrook (2003) Fisher and Statman (2003) |
2. Optimism/Pessimism about the Stock Market | ||
Put/Call ratio | Dennis and Mayhew (2002) | |
Trin. Statistic | NO ACADEMIC REF | |
Mutual Fund Cash positions | % cash held in MFs Net cash flow into MF’s | Gup (1973) Branch (1976) Randall, Suk, and Tully (2003) |
Mutual Fund redemptions | Net redemptions/total assets | Randall, Suk, and Tully (2003) |
AAII Survey | Survey of individual investors | Fisher & Statman (2000) Fisher & Statman (2003) |
Investors Intelligence Survey | Survey of newsletter writers | Fisher & Statman (2000) |
Barron’s confidence index | AAA yield – BBB yield | Lashgari (2000) |
TED Spread | Tbill futures yield – Eurodollar futures yield | Lashgari (2000) |
Merrill Lynch Survey | Wall St. sell-side analysts | Fisher & Statman (2000) Fisher & Statman (2003) |
Issuance % | Baker & Wurgler (2006) | |
RIPO | Avg. ann. first-day returns on IPO’s | Baker & Wurgler (2006) |
Turnover | Reported sh.vol./avg shs listed NYSE (logged & detrended) | Baker & Wurgler (2006) |
Closed-end fund discount | Y/E, value wtd. avg. disc. On closed-end mutual funds | Baker & Wurgler (2006) Neal and Wheatley (1998) Lee, Schleifer, & Thaler (1991) Chopra, Lee, Schleifer, & Thaler (1993) |
Market liquidity | Baker & Stein (2002 WP) | |
NYSE seat prices | Trading volume or quoted bid-ask spread | Keim and Madhavan (2000) |
4. Riskiness of an individual stock | ||
Beta | CAPM | Various |
5. Risk Aversion | ||
Risk Appetite Index | Spearman Rank correlation volatility vs. excess returns | Kumar and Persaud (2002) |
VIX – Investor Fear Gauge | Implied option volatility | Whaley (2000) |
3- شاخص احساسات بازار سرمایه
علاوه بر معیارهای اندازهگیری ذکر شده، پرساد[1] (1996) معیاری از رفتار بازار نسبت به ریسک را در زمینه بازارهای ارز توسعه داد، معیاری که او به عنوان اشتهای بازار (RAI[2]) برای ریسک توصیفش میکند. او عنوان میکند که در کوتاهمدت، در بازار ارزهای خارجی، اشتهای متغیر بازار برای ریسک یک نیروی غالب بوده و در مواقعی موثرترین عامل در بازدهی ارزی است. پرساد معتقد است اگر اشتهای بازار برای ریسک ثابت باشد، نرخهای مبادله تنها به خاطر تغییرات پیشبینی نشده در ریسک اقتصادی تغییر خواهند کرد. اگر اشتهای ریسک افزایش یابد و ریسکهای اقتصادی ثابت بمانند، سرمایهگذاران احساس خواهند کرد که در این سطوح ریسک، با جبران بیش از حد [3] مواجه شده و این احساس با افزایش سطح ریسک تقویت خواهد شد. با بهرهبرداری سرمایهگذاران از آنچه آنها موازنه ریسک-بازده تقویت شده تلقی میکنند، قیمت ارز همراه با ریسک آنها تغییر خواهد کرد. ارزهایی با ریسک بالا قیمت بیشتری نسبت به ارزهای کم ریسک یافته و ریسکیترین ارز شاهد بالاترین افزایش قیمت خواهد بود. بنابراین شاخص اشتهای ریسک میتواند بر اساس قوت همبستگی بین رتبه عملکرد ارز و رتبه ریسک آن ساخته شود.
باندوپادیایا و جونز (2005) نشان دادند که اندازهگیری اشتهای ریسک ایجاد شده توسط پرساد (1996) برای بازار ارز میتواند با موفقیت برای اندازه گیری احساسات سرمایهگذار در بازار سهام با استفاده از داده های در دسترس عموم سازگار شود. آنها با استفاده از روشی که پرساد (1996) جهت محاسبه اشتهای ریسک ارز به کار برد، شاخص تمایل به بازار سهام (EMSI[4]) را برای گروهی از شرکتها در شاخص بازار سهام تهیه و تعیین کردند. مزیت مدل توسعه یافته در مطالعه پرساد (1996) و EMSI ساخته شده توسط باندوپادیایا و جونز(2005) این است که تغییر در خطرپذیری اساسی بازار مستقیماً روی اندازه پیشنهادی تأثیر نمی گذارد و بنابراین، این اقدامات با دقت بیشتری منعکسکننده تغییرات در نگرش بازار به ریسک است. شاخص اشتهای ریسک و EMSI به طور خاص با ریسک، بازده و توازن قیمت ها صحبت میکنند، بنابراین تنها بر تمایل بازار به پذیرش هرگونه ریسک ذاتی در بازار در یک زمان معطوف متمرکز میشوند.
4- نحوه محاسبه شاخص احساسات بازار سرمایه (EMSI)
بازده روزانه را برای هر یک از اوراق بهادار موجود در شاخص محاسبه میشود . برای هر یک از اوراق بهادار، همچنین میانگین انحراف استاندارد بازده روزانه را در طی پنج روز گذشته (“نوسانات تاریخی”) برای هر روز از دوره نمونه میشود. نوسانات و محاسبه ضریب همبستگی رتبه اسپیرمن بین رتبه بازده روزانه برای هر بنگاه و رتبه نوسانات تاریخی بازده برای هر بنگاه، و نتیجه را با 100 برابر ضرب کنید. بنابراین EMSI به شرح زیر محاسبه میشود:
جدول(2): محدوده EMSI به طور مرسوم، مقادیر EMSI در پنج دسته طبقهبندی میشود. برای مقادیر بین 10- تا 10+ بازار را خنثی نسبت به ریسک، برای مقادیر بین 10- تا 30- آن را نسبتا ریسکگریز، و برای مقادیر کمتر از 30- آن را کاملا ریسکگریز تلقی کردهاند. بهطور مشابه، اگر EMSI بین 10+ تا 30+ باشد، بازار نسبتا ریسک پذیر، و اگر شاخص از 30+ بیشتر باشد، کاملا ریسکپذیر در نظر گرفته میشود.
EMSI محدوده | طبقه بندی |
30- و کمتر | بسیار ریسکگریز |
30- تا10- | نسبتا ریسکگریز |
10- تا 10+ | ریسک خنثی |
10+ تا 30+ | نسبتا ریسکپذیر |
30+ و بیشتر | بسیار ریسکپذیر |
نمودار زیر نمونهای از شاخص احساسات بازار سرمایه است که در بازه زمانی 10 ماهه ابتدایی سال 1398 در بازار سرمایه ایران محاسبه شده است. مبنای محاسبات آن دادههای 331 سهم موجود در شاخص بورس اوراق بهادار تهران (TEDPIX) است. همچنین از بازده روزانه و واریانس 50 روزه سهام در شاخص احساسات استفاده شده است.
برای نمونه، این شاخص در مهرماه 1398به صورت نسبی منفی بالایی را تجربه کرده که نشاندهنده افزایش ریسک گریزی سرمایهگذاران در بازار بوده است. همانطور که در نمودار فوق نیز مشخص است دامنه نوسان شاخص احساسات EMSI در بازار سرمایه ایران محدود بوده که علت آن وجود محدودیت دامنه نوسان برای سهام است. محدودیت دامنه نوسان قیمت سهام باعث میشود همبستگی بین رتبه بازده و رتبه واریانس تاریخی آن مثبت یا منفی کامل نباشد و از این رو، بازنگری در مقادیر تعیین شده در جدول (2) ضروری به نظر میرسد.
5- نتیجه گیری
شاخص EMSI از دادههای در دسترس عموم مانند بازده و واریانس سهام استفاده میکند و تمایلات بازار را برای پذیرش ریسکهای ذاتی در یک زمان مشخص اندازهگیری میکند. شاخص احساسات را میتوان به عنوان ابزاری در جهت پیشبینی روند کلی بازار در روزهای آینده دانست. از این رو تحلیلگران و سرمایهگذاران باید به احساسات سرمایهگذران به عنوان یک عامل تعیینکننده تغییرات در بازار سرمایه توجه کنند.
[2] Risk Appetite Index
[4] Equity Market Sentiment Index
تهیه کننده: ایوب گودرزی- کارشناس صندوق تثبیت بازار سرمایه
کنترل احساسات در ترید چگونه است؟
ریسک در ذات بازارهای مالی وجود دارد چراکه هرجا سودی در کار باشد، معمولا به همان اندازی ریسک نیز به همراه خواهد داشت، به این خاطر است که کنترل احساسات در ترید بسیار اهمیت پیدا می کند. کنترل احساسات در ترید بدین معنی است که در زمان هایی که بازار قصد دارد ما را به اشتباه بیاندازد و احساساتی مثل ترس، هیجان، طمع و حس هایی از این دست در روند انجام معاملات و به صورت کلی در ذهن ما جاری شده است، بتوانیم همه این حواس و هیجانات را مدیریت کنیم و بهترین تصمیم را اتخاذ نماییم. وقتی که روی حواس خود در هنگام معامله در بازارهای مالی کنترل کافی را داشته باشیم، دیگر اثرات طمع، ترس، امید، حرص، پشیمانی، احساس جاماندگی از بازار و … در معاملات ما به شدت محدود می شود و این موضوع در روند سودآوری، کنترل ضررها و همین طور مدیریت آرامش در زمان معامله تاثیر بسزایی خواهد داشت.
کنترل احساسات در ترید
تهیه و گسترش یک برنامه مدیریت ریسک موفقیت آمیز برای کاهش نتایج غیرمنتظره بسیار حائز اهمیت است، به این خاطر که در آخر باعث کاهش سطح کلی ضررهای مالی شما خواهد شد. یک برنامه مدیریت ریسک موفق باید موازی و هم مسیر با سوابق تجارت ارز دیجیتال وجود داشته باشد، تا بتوان از هر دو جهت مهار رفتارهای ضعیف تجاری و در عین حال توجیه انتظارات اساسی شما استفاده کرد. بعضی اوقات وسوسه باعث می شود تا انتخاب های ضعیفی را انجام دهید، که لذا یک بازار پر از ترس و حرص و طمع و رسیدن به ضرر مالی و سقوط آنی پیش رو دارید. با کاهش عادات تجاری مضر و منفی، می توانید امیدوار باشید که بدون به خطر انداختن بخش زیادی از دارایی، به سود و درآمد قابل توجه دست پیدا کنند.
در صورتی که تمایل دارید در ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین ، اتریوم و … سرمایه گذاری امن کنید و از امتیاز ۱۰ درصد تخفیف کارمزد در معاملات رمزارزها بهره مند شوید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید؛
تریدرها و کاربران تازه کار صنعت ارز دیجیتال، معمولا موفق به انتخاب یک استراتژی خروج مناسب نمی شوند. این کاربران به صورت معمول پس از مراجعه به کامپیوترهای شخصی خود متوجه می شوند که سبد ارزهای دیجیتال تحت مدیریت آن ها با کاهش ۲۰ درصدی روبرو شده و امروزه در یک روند نزولی جدید گرفتار شده اند. استفاده از یک استراتژی خروج مناسب نه تنها باعث کاهش خطر و ریسک می شوند، بلکه این امکان را در اختیار شما قرار می دهد تا کنترل بیشتری بر روی ضرر مالی احتمالی داشته باشید.
بنابراین استفاده از یک استراتژی خرید و نگهداری که در آن شما بر روی یک ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده و برای مدت طولانی آن را به فروش نرسانید، می تواند فریب دهنده باشد. این رویکرد منفعلانه به صورت معمول به خاطر سادگی، برای تریدرهای مبتدی وسوسه انگیز به نظر می رسد و غالبا با کاهش ریسک همراه است. با این حال بعید است که با استفاده از این استراتژی و خطر نکردن در بازار ارز دیجیتال به سود چشم گیر دست یابید. لذا وارد بازار شوید، از ریسک و خطر ترسی نداشته باشید و از برنامه ریزی مناسب برای انجام مبادلات مطمئن شوید، به این خاطر که در صورت اجرای صحیح مبادله ارز دیجیتال، این فعالیت تجاری می تواند سرگرم کننده و سودآور باشد.
۱) امید
امید حس خطرناکی برای معامله گر محسوب می شود! شاید درک و تشخیص این حس کار آسانی برای معامله گر نباشد، به این خاطر که به صورت کلی حس امید، حس خوبی است. ولی در حرفه معامله گری حس امید میتواند کشنده باشد. امید بدین معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بالاخره بیفتد. زمانی که معامله گر تحت تأثیر حس امید معامله می کند، اغلب به این نتیجه می رسد که حتما سود می کند. شاید این حس موجب گردد تا معامله گر دستور حد ضرر را تغییر دهد و یا اصلا دستورات حد ضرر را حذف کند! به این خاطر که معامله گر امید دارد که بازار به نفع او تغییر می کند. حس امید می تواند به حس طمع تغییر یابد و معامله گر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود. در بهترین حالت معامله گری که به آینده امید دارد با سودهای کمتری از بازار خارج می شود.
در حقیقت زمانی که معامله سود خوبی دارد، معامله گر به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری می کند! این که معامله گر امیدوار باشد هر معامله ای که باز می کند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است. امیدوار بودن به معاملات می تواند احساسات دیگری را هم زنده کند. معامله گری که به یک معامله امید دارد، چنانچه با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی می شود. ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است. معامله گر باید همواره دیدگاه واقع بینانه داشته باشد و کاملا درک کند که هر معامله ای قرار نیست در بهترین سناریو به اتمام برسد در عملکرد معامله گران موفق و حرفه ای همیشه شاهد ترکیبی از معاملات سودده و زیان ده هستیم. این برآیند معاملات است که حائز اهمیت است، نه نتیجه تک تک معاملات.
۲) طمع
تمامی افراد مفهوم طمع را می شناسند. تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت در واقع نامش طمع است. در حرفه معامله گری، طمع می تواند در ظاهر انتظارات غیر واقعی از بازار نمود پیدا کند. بدین شکل که تریدر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد. چنانچه شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا قصد دارید سود خوبی را در زمان کم به دست آورید، اطمینان داشته باشید که طمع به سراغ شما آمده است. از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، بدین صورت که شما ریسک معاملات را افزایش می دهید. تشخیص چنین حسی کار آسانی نیست، چنانچه حس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع باعث زیان و ضرر شما خواهد شد.
هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع می تواند شما را متقاعد کند که سیستم معاملاتی و استراتژی معاملاتی خود را بی خیال شوید! هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، ولی در عمل شاید معامله گر حتی متوجه این حس هم نباشد. به عنوان مثل شاید معامله باز با سود خوبی داشته باشید و به آن نگاه کنید و فکر کنید که با باز نگهداشتن آن چقدر دیگر هم می توانید سود به دست آورید. ولی حتما فراموش می کنید که سود معامله باز قطعی نیست! یعنی این سود اگر تثبیت نشود، می تواند به سادگی نابود شود و حتی معامله سودده به معامله زیان ده تبدیل شود. یعنی تا وقتی معامله بسته نشده، سودده یا زیان ده بودن آن مشخص نیست! بسیاری از معامله گران با نگاه کردن به لیست معاملات باز خود دچار اشتباه می شوند. آن ها فکر می کنند که سود یا زیان معاملات قطعی است.
همین تصور غلط موجب می شود تا معامله گران با زیر پا گذاشتن سیستم معاملاتی خود دست به تغییر دستورات حد ضرر و حد سود بزنند. همین حس طمع به سادگی عملکرد معامله گر را تحت الشعاع قرار می دهد. بسیار مشاهده کردیم که معامله گر با نزدیک شدن بازار به حد سود خود، طمع کرده و حد سود را دوباره تغییر داده و در فاصله دور تری از اهداف قبلی قرار داده است. در بیشتر اوقات چنین کاری فقط موجب دستیابی سود کمتر خواهد شد! خروج از معامله ای که سود خوبی را نشان می دهد، کار آسانی نیست. در واقع معامله را باید دقیقا زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است. بسیاری از معامله گرانی که با سود کم تری از بازار خارج می شوند، افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشته اند، حد سود را تغییر داده اند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کرده اند. همه این عوامل نتیجه حس طمع است!
۳) ترس
تمامی معامله گران حرفه ای و تازه کار در دوره ای از کار خود ترس را حس می کنند. ترس می تواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همواره به ضرر معامله گر خواهد بود. ترس حس قوی تری است. در واقع ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن پول می تواند هم خوب باشد و هم بد، از همین روی در مواجه با حس ترس، معامله گر بایستی به دنبال حفظ توازن باشد.
ترس از دست دادن حساب معاملاتی واقعی موجب می شود تا معامله گر در همه معاملات خود از حد ضرر استفاده نماید. در این مورد ترس به نفع معامله گر عمل می کند. ولی ترس می تواند به ضرر معامله گر هم تمام شود. معامله گری که ترس دارد احتمالا از ورود به بازار خودداری می کند و فرصت ها را از دست می دهد. یکی از عوامل دیگری که باعث ترس معامله گر می شود، ریسک بیش از حد در معاملات می باشد.
به صورت کلی به منظور مدیریت حس ترس باید دو کار انجام دهید؛ در گام نخست باید درک کنید که معامله قبلی شما تاثیری بر نتیجه معامله بعدی ندارد. و دوم این که باید میزان حجم معامله ای که با آن راحت هستید را پیدا کنید. گوش دادن به اخبار یا گزارش های اقتصادی هم می تواند معامله گران را بترساند. اخبار و گزارش های اقتصادی می توانند معامله گر را متقاعد کنند که وارد معامله جدیدی شود، یا معامله فعلی را ببندد، بدون این که اصلا توجهی به وضعیت تکنیکال بازار داشته باشد. در واقع بررسی اخبار و گزارش های اقتصادی بسیار لازم است، ولی چنین اطلاعاتی برای ورود لحظه ای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.
۴) پشیمانی
حس پشیمانی وقتی به سراغ معامله گر می آید که معامله ای را با زیان بسته باشد و یا این که فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد. اغلب حس پشیمانی نتیجه احساساتی مانند طمع و ترس است که در بالا آن ها را مورد بررسی قرار دادیم. معامله گران مبتدی بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز می کنند. هر معامله گری باید این را در نظر داشته باشد که هیچ گاه دو معامله یکسان نستند، از همین روی توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار سودمندی نیست. در واقع نتیجه معامله پیشین، تأثیری بر معاملات بعدی شما نخواهد داشت.
شما هیچ وقت قادر نیستید نتیجه معاملات قبلی خود را عوض کنید، ولی می توانید با ارزیابی آن ها از اشتباهاتی که پیش از این انجام داده اید، خودداری نمایید. همواره معامله گر می بایست در لحظه زندگی کند و به معاملات بعدی تمرکز نماید. حس پشیمانی می تواند موجب شود تا معامله گر پس از دست دادن فرصت معاملاتی وارد بازار شود. چنانچه فرصت از دست رفت و وارد بازار شدید، احتمالا نسبت ریسک به ریوارد غیرمنطقی خواهد بود. در حقیقت زمانی که فرصت معاملاتی از دست رفت، ورود به معامله کار را کمی سخت خواهد کرد و سود کردن از چنین معامله ای کار آسانی نخواهد بود. معامله گران حرفه ای به جای این که حسرت فرصت از دست رفته را بخورند، منتظر می مانند و بازار را رصد می کنند، تا شاید فرصت معاملاتی دیگری را برای ورود پیدا کنند.
۵) احساس جاماندگی از بازار
احساس جاماندگی از صعودها و سودهای بازارهای مالی نیز یکی دیگر از مواردی است که در مبحث کنترل احساسات در ترید جای می گیرد. به عنوان مثال کنترل احساسات در ترید در این مورد به شما کمک می کند تا در روند صعودی بازار وارد هر سهم حبابی نشوید و در روند های نزولی بازار نیز هر سهام آینده داری را برای فروش نگذارید. یا مثلا به واسطه هجوم سرمایه گذاران به سمت بازار کریپتو و سودهایی که بیت کوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال داده اند، به بازار ارزهای دیجیتال ورود نکنیم در حالی که هیچ گونه دیدی نسبت به ریسک های این بازار نداریم!
به بیان دیگر احساس جاماندگی از بازار موجب می شود که تصمیمات ما محدودتر شود و بخواهیم خودمان را قانع کنیم که همچنان مثلا بیت کوین ۱۰۰ هزار دلاری ارزش خرید را دارد و این در حالی باشد که قیمت بیت کوین قدرت عبور مجدد از این سقف قیمتی را پیدا نکند و به سطوح ۶۰ یا ۷۰ هزار دلار بازگردد و ما متضرر شویم! این را در نظر داشته باشید که فرصت های سرمایه گذاری و خرید و فروش همواره در بازارهای مالی وجود دارند و اصلا نباید فکر کنیم که اگر فرصت سودآوری را از دست دادیم، دیگر فرصت مناسبی پیدا نخواهیم کرد و چرا از افرادی که سرمایه گذاری های پرسودی دارند عقب تر هستیم!
راهکارهای طلایی کنترل احساسات در ترید
- ورزش کنید.
- شما میزبان باشید.
- تلفن تان را کنار بگذارید.
- با احساسات مقابله کنید.
- طمع خود را سرکوب کنید.
- کارها را تقسیم بندی کنید.
- مدیریت زمان را تمرین کنید.
- اولویت های خود را مرتب کنید.
- زمانی برای استراحت در نظر بگیرید.
- ضررها فرصتی برای یادگیری هستند.
- ارزش زمان بیشتر از ارزش پول است.
- برنامه ریزی کنید و به آن وفادار بمانید.
- منبع اصلی درآمد شما نباید از معاملات باشد.
- ساعت های خاصی برای انجام معاملات تعیین کنید.
- برای یادگیری مطالب بیشتر، زمان مشخصی در نظر بگیرید.
نتیجه گیری و کلام آخر
وضعیت ذهنی و روانی معامله گر تاثیر زیادی بر نتیجه معاملات و عملکرد او در بازار دارد. احساسات و غرایز انسانی به سادگی می توانند عملکرد معامله گر را تحت تاثیر قرار دهند و حتی بهترین استراتژی ها و تحلیل های معاملاتی را بی اثر سازند. هر معامله گری باید در نظر داشته باشد که چگونه احساسات خود را تشخیص دهد و در سریع ترین زمان ممکن آن ها را کنترل نماید. شما به عنوان معامله گر همواره با چهار حس مخرب درگیر هستید و حتی اگر به سطح حرفه ای معامله گری هم دست یابید، باز هم با این چهار حس روبرو می شوید.
ترس/عصبی بودن : دلیل عمده ترس، تجارت بسیار بزرگ است. تجارت با اندازه نامناسب بی ثباتی را افزایش خواهد داد. موجب می شود که اگر تحت فشار قرار نگیرید که خطر ضررهای بزرگ تر از حد طبیعی را نداشته باشید، به میزان قابل قبولی که معمولا انجام نمی دهید، نخواهید رسید. مقصر دیگر ترس این است که شما در یک تجارت اشتباه هستید، بدین معنی که با برنامه تجارت شما متناسب نیست.
محکومیت/هیجان : محکومیت و هیجان احساساتی کلیدی هستند که قصد دارید آن ها را تغذیه کنید. این احساسات را باید در هر معامله ای که انجام می دهید، احساس کنید. محکومیت قطعه نهایی هر تجارت خوب است. چنانچه سطح هیجان یا محکومیتی ندارید، احتمال دارد که در تجارت مناسب خود نباشید. منظور ما از درست تجارت صحیح بر اساس برنامه تجارت شما است. معاملات خوب می توانند بازنده باشند همانطور که معاملات بد می توانند برنده باشند. ایده این است که تنها در معاملات خوب، برنده و باخت باشید. اطمینان از محکومیت در تجارت به اطمینان از این امر کمک خواهد کرد.
طمع/اعتماد به نفس بیش از حد : حرص را کنار بگذارید. حرص و طمع شما امکان دارد در نتیجه کار خوب باشد، اما چنانچه مواظب نباشید این امکان وجود دارد که بلغزید و در نهایت به سقوط کشیده خواهید شد. همیشه این را در نظر داشته باشید که از مکانیک تجارت مناسب استفاده می کنید. معامله شلخته در نتیجه اعتماد به نفس بیش از حد می تواند روند قوی را به پایان برساند.
همان طور که قول داده بودیم، همه راهکارهای کنترل احساسات در ترید را به به زبان ساده به شما یاد دادیم.
همچنین اگر دوست دارید بدانید معیارهای مهم برای خرید سهام در بورس ایران چیست، می توانید این مطلب را مطالعه نمایید.
اگر هم هرگونه سوالی در مورد نحوه کنترل احساسات در ترید در بازارهای مالی مختلف داشتید، میتوانید آن را در بخش نظرات عنوان کنید تا به آن پاسخ دهیم.
روانشناسی چرخه های بازار چیست؟
روانشناسی بازار ایده ای است که جنبش های بازار وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس می کند (یا تحت تأثیر آنها قرار می گیرد). این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و یک رشته میان رشته ای است که عوامل مختلفی را که قبل از تصمیم گیری اقتصادی است بررسی می کند.
بسیاری معتقدند که احساسات، نیروی محرکه اصلی تغییر در بازارهای مالی هستند. این احساس عمومی ناپایدار سرمایه گذار همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد می کند.
به طور خلاصه احساسات در بازار همان احساس عمومی است که سرمایه گذاران و معامله گران هنگام تحرک در قیمت دارایی احساس می کنند. هنگامی که روحیه قیمت های مثبت بازار و افزایش مداوم گفت که روند صعودی وجود دارد (که اغلب به عنوان بازار صعودی یا بازار بول شناخته می شود). برعکس ، این بازار نزولی یا Bear Market نامیده می شود که در صورت کاهش مداوم قیمت ها وجود دارد.
بنابراین احساسات متشکل از نظرات و احساسات فردی همه تجار و سرمایه گذاران در بازارهای مالی است. روش دیگر برای بررسی آن ، میانگین احساس عمومی فعالان بازار است.
اما مانند هر گروه ، هیچ نظر واحدی کاملاً مسلط نیست. براساس نظریه های روانشناسی بازار ، قیمت یک دارایی در پاسخ به احساسات کلی بازار دائماً تغییر می کند و این چیزی است که هم موثر و هم حیاتی است. در غیر این صورت انجام یک معامله موفق دشوار خواهد بود.
در عمل ، هنگامی که بازار در حال افزایش است و روند کلی صعودی است ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد به نفس در میان معامله گران است. احساس مثبت بازار منجر به افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. از طرف دیگر ، افزایش تقاضا ممکن است به موقعیت قوی تری منجر شود. به همین ترتیب ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که تقاضا را کاهش می دهد و عرضه موجود را افزایش می دهد.
احساسات در دوره های بازار چگونه تغییر می کنند؟
همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند ، وقتی بازار در یک مرحله انبساط قرار دارد (بازار گاو نر) ، هم خوش بینی ، هم ایمان و هم حرص وجود دارد. معمولاً این عواطف اصلی هستند که منجر به فعالیت تغییر احساسات در بازارهای صعودی شدید خرید می شوند.
همچنین مشاهده نوعی اثر چرخه ای یا بازگشتی در دوره های بازار بسیار معمول است. به عنوان مثال ، با افزایش قیمت ها ، احساسات مثبت تر می شوند ، که منجر به افزایش احساسات نیز می شود ، که در نهایت بازار را به سمت بالاتر سوق می دهد.
بعضی اوقات احساس شدید حرص و طمع و اعتقاد بازار را به گونه ای فرا می گیرد که می تواند حباب مالی ایجاد کند. در چنین سناریویی بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و ارزش واقعی خود را از دست می دهند و دارایی را خریداری می کنند فقط به این دلیل که معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.
آنها به امید کسب سود ، حرص و انرژی بیشتری پیدا می کنند. همانطور که قیمت به سمت بالا می رود ، بالاترین سطح دارایی ایجاد می شود. به طور کلی ، این بالاترین نقطه ریسک مالی محسوب می شود.
در برخی موارد ، بازار برای مدتی حرکت وری را می بیند زیرا دارایی ها به تدریج در حال فروش هستند. این مرحله به عنوان مرحله توزیع نیز شناخته می شود. اما برخی از چرخه های بازار مرحله توزیع روشنی ندارند و روند نزولی به زودی پس از رسیدن به اوج شروع می شود.
بازار خرسی
وقتی بازار برعکس می شود ، یک حالت شاد می تواند به سرعت به خود ارضا شدن تبدیل شود. بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع می ورزند. با ادامه کاهش قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند و اغلب احساس اضطراب ، انکار و وحشت دارد.
در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سال می کنند که چرا قیمت کاهش یافته است که به زودی منجر به شروع مرحله انکار می شود. منکر با احساس عدم تأیید مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های از دست رفته خود را حفظ کنند ، زیرا “برای فروش خیلی دیر است” یا اینکه آنها می خواهند باور کنند که “بازار به زودی باز خواهد گشت.”
اما فروش با کاهش بیشتر قیمت ها نیز افزایش می یابد. با رسیدن به این مرحله ، ترس و وحشت غالباً منجر به چیزی می شود که تسلیم بازار نامیده می شود (وقتی دارندگان دارایی از دارایی های خود صرف نظر می کنند و آنها را به پایین پایین محلی می فروشند).
در نهایت روند نزولی با کاهش نوسان و ثبات بازار متوقف می شود. قبل از اینکه احساس امیدواری و خوش بینی دوباره تسلط یابد ، بازار معمولاً یک طرف می رود. این دوره جانبی به عنوان مرحله تجمع شناخته می شود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
با فرض صحیح بودن نظریه روانشناسی بازار ، درک آن ممکن است به معامله گر کمک کند تا در زمان مناسب تری وارد معاملات شود. رفتار عمومی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی اتفاق می افتد که اکثر مردم ناامید شده و بازار در وضعیت بسیار پایینی قرار دارد. در مقابل ، لحظه بالاترین ریسک مالی اغلب هنگامی رخ می دهد که اکثر فعالان بازار از خوشحالی و اعتماد به نفس بیش از حد برخوردار باشند.
بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسی را که بر بازار مسلط است بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را شناسایی کنند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت های پایین) و فروش در هنگام وجود حرص و طمع (قیمت های بالا) استفاده می کنند. با این حال ، در عمل ، شناخت این نکات ایده آل به ندرت کار ساده ای است. ممکن است آنچه که به نظر می رسد پایین محلی ( پشتیبانی ) نتواند حفظ شود منجر به پایین آمدن سطح شود.
تحلیل تکنیکی و روانشناسی بازار
به راحتی می توان چرخه های بازار گذشته را بررسی کرد و دید که روانشناسی به طور کلی چگونه تغییر کرده است زیرا تجزیه و تحلیل داده های گذشته مشخص می کند که چه اقداماتی و تصمیماتی می توانند بیشترین سود را داشته باشند.
با این حال ، درک چگونگی تغییر بازار به یک باره بسیار دشوار است و حتی پیش بینی آینده نیز دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی (TA) سعی می کنند پیش بینی کنند که بازار در دوره بعدی به کجا می رود.
یعنی ممکن است بگوییم شاخص های تجزیه و تحلیل فنی ابزاری هستند که می توانند هنگام تلاش برای ارزیابی وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ، شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است نشان دهد که یک دارایی به دلیل احساس مثبت مثبت در بازار (به عنوان مثال طمع بیش از حد) ، بیش از حد خریداری شده است.
شاخص MACD نمونه دیگری از شاخص هایی است که می تواند برای شناسایی مراحل مختلف روانشناختی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال قدرت خرید ضعیف می شود).
بازار بیت کوین در سال 2017 نمونه بارزی از چگونگی تأثیر روانشناسی بازار بر قیمت ها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، قیمت بیت کوین از نزدیک به 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20 هزار دلار رسید. در هنگام افزایش قیمت ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر می شد. هزاران سرمایه گذار جدید در بازار شرکت کردند و از بازار گاو نر یا به اصطلاح FOMO هیجان زده شدند . خوش بینی و حرص بیش از حد به سرعت قیمت ها را بالاتر برد.
تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 آغاز شد. اصلاح زیر بسیاری از تازه واردین بازار را با ضررهای قابل توجه روبرو کرد. حتی وقتی روند نزولی قبلاً ثابت شده بود ، اعتماد به نفس و خود راضی بودن کاذب باعث شد که بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند.
بعد از چند ماه احساس بازار چنان منفی شد که اعتماد سرمایه گذاران به کمترین حد خود رسید. FUD (ترس و شک) و وحشت بسیاری از کسانی که در نزدیکی بالای به فروش نزدیک به پایین خریداری باعث آنها ضرر و زیان بزرگ ایجاد می شود. برخی از افراد از بیت کوین ناامید شدند حتی اگر این فناوری یکی بود. در واقع ، به طور مداوم در حال بهبود است.
سوگیری شناختی از الگوی تفکر رایج است که اغلب منجر به تصمیم گیری غیر منطقی افراد می شود. این الگوها می تواند هم بر معامله گران منفرد و هم بر روی بازار تأثیر بگذارد. برخی از نمونه های متداول عبارتند از:
تمایل به تخمین بیش از حد اطلاعاتی که باورهای ما را تأیید می کند در حالی که تمام اطلاعات مغایر با آنها را نادیده می گیریم یا رد می کنیم. به عنوان مثال ، سرمایه گذاران بازار گاو نر ممکن است بیشتر روی اخبار مثبت متمرکز شوند و اخبار منفی یا نشانه های معکوس شدن جهت بازار را نادیده بگیرند.
تمایل رایج انسانها به ترس از ضرر بیش از آنکه از سود برخوردار شوند حتی اگر سود آن برابر یا بیشتر از ضرر باشد. به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولاً بیشتر از لذت بردن از درد است. این ممکن است باعث شود تاجر در دوره های تسلیم بازار فرصت های خوب را از دست ندهد یا وحشت کند.
افراد تمایل دارند برای چیزهایی که در اختیار دارند صرفاً به دلیل داشتن آن ارزش قائل شوند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار که کیسه ارز رمزنگاری شده دارد ، احتمالاً باور دارد که ارزش او بیش از این نیست که دارنده ارز رمزپایه باشد.
نتیجه گری:
اکثر تاجران و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی به خوبی شناخته شده اند ، اما کنار آمدن با آنها همیشه آسان نیست. از هجوم لاله های هلندی در قرن شانزدهم تا حباب dot-com در دهه 1990. حتی معامله گران ماهر نیز تلاش کردند موقعیت خود را از احساس عمومی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خود و چگونگی تأثیر این امر بر روند تصمیم گیری را نیز درک می کنند.
اصلاح روند بازار چیست ؟ (بررسی اصلاح بازار در بورس و بازار سرمایه)
اصلاح قیمت سهم در واقع حرکتی است که قسمتی از روند غالب بازار را خنثی میکند به این معنی که قیمت برخلاف موج اصلی حرکت مینماید. به طور کلی ، این اصلاح قیمتی به دلیل احساسات انسانی است که ناگهان به وجود می آید. محرک این تغییر احساسات می تواند گسترده باشد. اما در اصل ، ناشی از احساس ترس و طمع است . البته در اینجا باید ناامیدی یا عدم تحقق انتظارات را اضافه کنیم .گاهی اوقات این رفتار فقط یک واکنش نسبت به تغییر احساسات افراد دیگر در بازار است . به عنوان مثال افرادی که در یک بازار هستند و انتظار کاهش دارایی خود را داشته باشند ، وقتی این احساس به طور گسترده در بین دارندگان آن دارایی به وجود آید ، شروع به فروش دارایی خود حتی به مبالغ پایینتر از ارزش واقعی آن خواهند کرد. ولی به طور معمول این انتظار و احساس موقتی خواهد بود و در نهایت باعث پشیمانی فرد فروشنده خواهد شد. در اکثر مواقع افراد اصلاح سهم را کاهش نسبی قیمتها در یک روند صعودی می دانند اما به طور کلی اصلاح میتواند یک حرکت نزولی در روند صعودی یا یک حرکت صعودی در یک روند نزولی باشد.
در زیر نمونه اصلاح بازار را مشاهده مینمایید:
ریزش بازار چیست؟
در دوران اصلاح شاخص تمام شرکتهای حاضر در بورس دچار افت قیمت نمیشوند اما در زمان ریزش شاخص با منفی شدن دستهجمعی سهام شرکتها مواجه خواهیم بود. در این مدت با تشکیل صفهای فروش بصورت سریع و در طولانی مدت، ارزش سهام شرکتها به شدت و در کوتاهترین زمان کاهش مییابد.
تفاوت اصلاح و ریزش در آنجاست که زمانی که شاخص بازار با اصلاح روبرو میشود ، این کاهش یا افزایش موقتی است و در ادامه انتظار میرود بازار روند قبلی خود را طی نماید ، ولی در زمان ریزش انتظار این است که کاهش قیمت در شاخص به صورت مداوم و طولانی مدت ادامه داشته باشد و به طور کلی باعث تغییر کلی در روند شاخص کل شود.
در زیر نمونه ای از ریزش بازار را ملاحظه مینمایید:
حال سوال اینجاست که چه کارهایی باید انجام پذیرد تا مانع دستیابی افراد به سود مورد انتظار نشود و جلوی ضرر های متوالی و هنگفت را گرفت.
استراتژی معاملاتی
استراتژی معاملات در واقع روش خرید و فروش در بازار است که بر اساس قوانین از پیش تعریف شده ای که برای تصمیم گیری های تجاری استفاده می شود ، بنا شده است. یک استراتژی معاملاتی شامل یک برنامه سرمایه گذاری و معاملاتی است که به خوبی در نظر گرفته شده است و اهداف سرمایه گذاری ، تحمل ریسک ، افق زمانی و پیامدهای مالیاتی را مشخص می کند. ایده ها و بهترین شیوه ها باید مورد تحقیق و اتخاذ قرار گیرند و پس از آن رعایت شوند. برنامه ریزی برای معاملات شامل روش هایی است که شامل خرید یا فروش سهام ، اوراق قرضه ، ETF یا سرمایه گذاری های دیگر است و ممکن است در معاملات پیچیده تر گسترش یابد. محاسبه هزینه های ناشی از خرید و فروش مانند مالیات ، کارمزد و… میتواند شامل این برنامه ریزی و استراتژی باشد. اما مهمترین ابزارهای استراتژی معاملاتی با استفاده از مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) میباشد.
مدیریت سرمایه
یکی از استراتژی های معاملاتی مدیریت سرمایه است . همانطور که می دانید حفظ دارایی در بازار سرمایه مهمترین چالش یک سرمایه گذار در این بازار می باشد. برای اینکه شما بتوانید با ریسک کمتری در بازار به معامله بپردازید ، نیاز است تا با علم مدیریت سرمایه آشنایی داشته باشید. در واقع مدیریت سرمایه (یا مدیریت مالی) عبارت است از مدیریت دارایی ها شامل اوراق بهادار مختلف (سهام ، اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار) و دارایی های دیگر (به عنوان مثال ، املاک و مستغلات) به منظور تحقق اهداف سرمایه گذاری مشخص برای کسب سود بیشتر در معاملات. زمانی که یک سرمایه گذار پا به عرصه سرمایه گذاری در بازار برای تجارت میگذارد ، باید آگاهی کافی از ریسک های موجود (مانند اصلاح و ریزش ) در مورد تجارتی که می خواهد انجام دهد داشته باشد. به عبارت دیگر اطلاع از ریسک های موجود در تغییر احساسات در بازارهای صعودی بازار خصوصا بازار سرمایه شما را از شکست خوردن مصون می دارد و یا احتمال آن را به حداقل می رساند. مدیریت دارایی از این جهت اهمیت دارد که به سرمایه گذار کمک می کند تا با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک نظارت و مدیریت دارایی های خود را انجام دهد. با مدیریت مؤثر ، این مزایا شامل بهبود بهره وری است که یک تجارت را در موقعیت بهتری قرار می دهد تا بازده سرمایه گذاری را افزایش دهد. بعد از آگاهی از این اطلاعات و بدست آوردن دانش کافی ، نوبت به استفاده از آنها برای کسب حداکثر سود ممکن می رسد. در زیر نمونه ای از این ابزارهای برای استفاده در بازار سرمایه را مشاهده خواهید کرد.
حد ضرر (Stop Loss)
حد ضرر نقطهای است که در صورت رسیدن قیمت سهم به آن نقطه، معامله بدون هیچ گونه شک و تردید و چون و چرا خارج میشود. گاهی ممکن است بعد از رسیدن قیمت سهم به Stop Loss و خارج شدن از معامله، بلافاصله روند قیمتی سهم تغییر کند. معامله گر آماتور از اینکه برای معامله خود حد زیان تعیین کرده ابراز پشیمانی میکند و احتمالا در آینده چنین کاری نخواهد کرد. اما معامله گر منطقی و با تجربه به بررسی علت و ضعف استراتژی معاملاتی خود در تعیین نقطه ورود و خروج مناسب میپردازد. او سعی بر این میکند که به مرور خطای خود را در تعیین حد ضرر کاهش دهد. بنابراین معامله گر منطقی به مرور یک استراتژی تدوین میکند که در شرایط مختلف بازار سوددهی را برای خود تضمین میکند. یکی از بزرگترین اشتباهات در فروش سهم، تغییر حد زیان بدون دلیل فنی و منطقی است. بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت سهم به حد زیان، معامله گر اقدام به گسترش یا حذف حد زیان میکند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان میماند. در این حالت سهم همچنان در حال کاهش است ولی معامله گر با امید دادن به خود، از فروش خودداری میکند. این عمل پدیده “ازدواج با سهم” نامیده میشود. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود اما در بلند مدت نتیجهای جز از بین رفتن برنامه و استراتژی کاری نخواهد داشت. فعال شدن حد ضرر در یک معامله بورسی به مفهوم تثبیت قیمت پایانی سهم زیر قیمت حد ضرر است. یعنی بر اساس استراتژی که مکتوب کردهاید، اگر قیمت پایانی سهم شما از حد ضررتان پایین تر رفت اقدام به فروش سهمتان بنمایید .یکی از دلایل رعایت حد ضرر از منظر معامله گری اینست که خواب سرمایه شما را از بین میبرد. ممکن است سهمی که شما حد ضرر آن را رعایت نکرده اید، پس از مدتی دوباره به قیمت بالای حد ضرر برگردد و شاید از نظر یک تریدر معمولی، نیاز به رعایت حد ضرر نباشد. اما یک تریدر حرفهای به این نکته اینطور نگاه میکند که عدم رعایت حد ضرر موجب میشود که در یک بعد قضیه سرمایه وی از خواب زیادی برخوردار شود و از سودهای دیگر بازار باز بماند.
حد سود (Take Profit)
حد سود به محدوده ای از قیمت گفته می شود که معامله گر بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می دهد٬ آن محدوده را برای ذخیره ی سود و خروج از سهم مناسب پیش بینی می کند. در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه ی حد ضرر مهم است. گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود می شود که یادش می رود کی باید از سهم خارج شود. در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطه ای که می خواهد از سهم خارج شود را تعیین می کند.البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم٬ زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است می توانیم حد سود را ارتقا دهیم. برای مثال زمانی که قیمت A را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است می توانیم این حد سود را بالاتر ببریم و به A+1 ارتقا دهیم. در اصل به این عمل تعیین حد سود شناور گفته می شود. تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمی توان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. اینکه خریدهایتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام می دهید و یا بنیادی تعیین نقطه خروج می تواند برای معامله گران متفاوت باشد.
در نهایت در مورد اهمیت استفاده از استراتژی معاملاتی و تعیین نقطه ورود و خروج به نقل قولی از وارن بافت اسطوره بازار سهام آمریکا اشاره میکنیم . “ترس و طمع بزرگترین دشمنان معامله گر هستند”
روانشناسی چرخه بازار مالی:
روانشناسی بازار مالی ایده ایست كه بيانگر اين واقعيت است که تحرکات بازار ، منعکس کننده وضعیت احساسات اعضای آن است . این یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است ( یک زمینه میان رشته ای ، که عوامل مختلفی که مقدم بر تصمیمات اقتصادی است را بررسی میکند )بسیاری بر این باورند که احساسات سرمایه گذاران ، اصلی ترین عامل تحرکات بازار مالی است . و اینکه نوسان کلی احساسات سرمایه گذار ، چیزی است که به اصطلاح روانشناسی چرخه بازارمالی را ایجاد می کند .
به صورت خلاصه ، احساسات سرمایه گذاران بازار ، یک احساس کلی است که توجه خودشان و تجار را نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی جلب می کند . وقتی احساسات سرمایه گزار مثبت است و قیمت ها به صورت پیوسته افزایش می یابد ، گفته می شود که یک روند صعودی وجود دارد ( که غالبا ارجاع داده می شود به بازار گاوی یا همان بازارصعودی ) . برعکس آن بازار خرسی (بازار نزولی) نامیده می شود ، وضعیتی است که قیمت ها به صورت مداوم کاهش می یابد . بنابراین این احساسات ، متشکل از دیدگاه ها و احساسات فردی همه تاجران و سرمایه تغییر احساسات در بازارهای صعودی گزاران یک بازار مالی می باشد . به بیان دیگر این احساسات ، میانگینی از احساسات اعضای یک بازار مالی است .و در هرگروهی ، هیچ تک نظری کاملا غالب و برتر نیست . بر اساس نظریه های روانشناسی بازار مالی ، قیمت یک دارایی در واکنش به تغییرات احساسات کلی سرمایه گذاران بازار ، به صورت مداوم در حال تغییر است - که اغلب این تغییرات بسیار پویا هستند . در غیر اینصورت ، به ثمر رساندن یک معامله موفق بسیار سخت خواهد شد . در عمل هنگامی که بازار روند صعودی دارد ، به نظر می رسد این روند به علت بهبود نگرش و اعتماد به نفس میان تجار است . احساسات مثبت سرمایه گذاران بازار ، باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود . به نوبه خود افزایش تقاضا حتی ممکن است باعث ایجاد نگرشی راسخ تر گردد . به همین ترتیب ، روند نزولی شدید باعث ایجاد احساسات منفی درمیان اعضای بازارمالی می شود که باعث کاهش تقاضا و افزایش عرضه در دسترس می گردد .
چگونه احساسات سرمایه گذاران در چرخه بازار مالی تغییرات ایجاد میکند ؟
روند صعودی
همه بازارهای مالی چرخه انبساط و انقباض را تجربه می کنند . وقتی که یک بازارمالی در فازانبساط ( بازار گاوی یا همان بازار صعودی ) قرار می گیرد ، یک فضای خوش بینی ، اطمینان و حرص و آز درمیان سرمایه گذاران به وجود می آید . به طور معمول ، این عمده احساسات سرمایه گذاران است که منجر به یک خرید مطمئن می گردد . پر واضح است که مشاهده ی گونه های مختلف چرخه ای در بازار مالی عادی است . برای مثال ، احساسات سرمایه گذاران وقتی رو به مثبت شدن می رود که قیمت دارایی ها رو به افزایش باشد ؛ و وقتی این احساسات مثبت تر می شوند که بازار روندی صعودی داشته باشد . در چنین وضعیتی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیرمنطقی رفتار می کنند و فقط به این دلیل که معتقدند روند بازار هم چنان رو به افزایش خواهد بود یک دارایی را خریداری می کنند .شتاب تغییر قیمت بازار(مومنتوم) باعث ایجاد حرص و طمع در سرمایه گذاران می شود ، و آن ها امید دارند که به سود برسند . با افزایش روند صعودی قیمت ها ، نقطه اکسترمم نسبی (قله قيمتي محلي) ایجاد می شود ؛ که عموما ، از آن به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی یاد می شود . در بعضی موارد در حالی که دارایی ها به تدریج فروخته می شوند ، بازار مدتی جنبش جانبی را تجربه خواهد کرد ؛ که از آن به عنوان مرحله توزیع نیز یاد می کنند . هرچند برخی از این چرخه های مالی ، مرحله توزیع واضحی را ارائه نمی دهند ، و روند نزولی به محض رسیدن به بالاترین نقطه ( نقطه اکسترمم نسبی ) شروع می شود .
روند نزولی
وقتی که بازار تغییر رویه می دهد ، روحیه شادمانی سرمایه گذاران به سرعت تبدیل به احساس رضایت می شود ، درست در این زمان است که سرمایه گذاران نمی خواهند باورکنند که روند صعودی تمام شده است . وقتی قیمت ها به روند کاهشی خود ادامه می دهند ، احساسات سرمایه گذاران بازار به سمت منفی سوق پیدا می کند . این احساسات اغلب وحشت ، نگرانی و انکار هستند .
در این متن ، نگرانی حالتی تلقی می شود که سرمایه گذاران مدام از خود سوال می پرسند که چرا قیمت ها در حال کاهش هستند ، و این حالت خیلی زود تبدیل به حالت انکار می شود . دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود . بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های ضرر خود را حفظ کنند ؛ یا به این دلیل که برای فروش خیلی دیر است و یا به این دلیل که فکرمی کنند بازار به زودی به روند صعودی خود بازخواهد گشت . اما هرچه قیمت ها بیشتر کاهش یابد ، موج فروش قوی تر می شود . در این نقطه ، ترس و وحشت فرد را به سمت آن چه که به اصطلاح نقطه تسلیم می گویند ، سوق می دهد ( هنگامی که هولدرها هم تسلیم می شوند و دارایی های خود را به قیمتی بسیار پایین و نزدیک به نقطه اکسترمم نسبی كف می فروشند ) سرانجام با کاهش نوسانات و تثبیت بازار ، روند نزولی متوقف می شود . به طور معمول ، قبل از بازگشت دوباره احساسات امید و خوش بینی ، بازار حرکات جانبی را تجربه می کند . این دوره تحت عنوان مرحله انباشت نیز شناخته می شود .
چگونه سرمایه گذاران از روانشناسی بازارمالی بهره می گیرند ؟
با فرض اینکه تئوری روانشناسی بازارمالی معتبر است ، درک این تئوری ممکن است به سرمایه گذاران کمک کند تا در مواقع مطلوب تری از مواضع خود خارج و یا به آن داخل شوند . نگرش عمومی بازارمالی ضدتولید و زیان آور است : لحظه ای که یک خریدار بهترین فرصت مالی را دارد زمانی است که اکثر مردم در ناامیدی به سر می برند و بازار دچار رکود شده است . در مقابل ، غالبا بیشترین ریسک مالی وقتی به وجود می آید که اکثر سرمایه گذاران بازار سرخوش باشند و اعتماد به نفس آن ها بیش از پیش باشد . بنابراین برخی از سرمایه گزاران و معامله گران سعی می کنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه روانی ان را مشخص کنند . در حالت ایده آل ، آن ها از این اطلاعات هنگامی بهره خواهند برد که برای خرید یک دارایی ، قیمت ها پایین و برای فروش یک دارایی ، قیمت ها بالا باشند . در عمل ، به هرحال ، شناخت این نکات بهینه به طور فوق العاده ای موضوع آسانی به شمار می رود . آنچه که به عنوان نقطه اکسترمم نسبی درنظر گرفته می شود ممکن است نتواند در این نقطه پایدار بماند و قیمت ميتواند به حدود پایین تر هم سقوط کند .
تحلیل های تکنیکال و روانشناسی بازارمالی:
خیلی راحت با نگاهی به چرخه بازارمالی می توان به این نتیجه دست یافت که روانشناسی کلی (بازار) چگونه تغییر می یابد . تجزیه و تحلیل داده های پیشین به صورت واضحی نشان می دهد که چه اقدامات و تصمیماتی بیشترین سوددهی را داشته اند . با این وجود درک این موضوع که بازار چگونه در حال تغییر است بسیار دشوار است - و حتی پیش بینی آنچه که در آینده اتفاق می افتد دشوارتر است . بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل های تکنیکال ( TA ) استفاده می کنند تا بتوانند پیش بینی کنند که روند بازار به کدام سمت پیش می رود . بدین معنی که ممکن است بگوییم شاخص های تحلیل تکنیکال ابزاری هستند که ممکن است به هنگام تلاش برای سنجش وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرارگیرند . برای مثال وقتی که یک دارایی به علت احساسات مثبت اعضای بازار به صورت افراطی خریده می شود ، استفاده از اندیکاتور relative strength index (RSI) پیشنهاد داده می شود ( برای مثال حرص و طمع بیش از اندازه )MACD است مثالی دیگر از اندیکاتور که برای درنظرگرفتن بخش های مختلف روانشناسی چرخه بازارمالی مورد استفاده قرارميگیرد . به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهنده شتاب تغییر منفي قیمت بازار باشد ( توان خرید رو به کاهش است ) .
بیتکوین و روانشناسی بازارمالی:
بازار گاوی (بازار صعودی) بیتکوین در سال 2017 یک مثال واضح از چگونگی تاثیرات روانشناسی بازارمالی بر قیمت ها و بالعکس می باشد . از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین تقریبا از 900 دلار به بالاترین حد خود یعنی 20000 دلار رسید . در طی این افزایش قیمت ، احساسات اعضای بازار و سرمایه گذاران مثبت و مثبت تر میشد . هزاران سرمایه گذار جدید که وارد این عرصه شده اند نیز گرفتار هیجانات بازار گاوی گردیدند . ترس از دست دادن فرصت ، خوش بینی بیش از حد ، حرص و طمع به سرعت قیمت ها را افزایش می دهد - تا جایی که قیمت ها به آخرین حد خود برسند و دیگر افزایش نداشته باشند . روند بازگشتی قیمت بیتکوین نیز از اواخر 2017 و اوایل 2018 آغاز شد . اصلاحات قيمتي ، خسارات قابل توجهی را به کسانی که اخیرا به بازار بیتکوین ملحق شده بودند وارد کرد . حتی هنگامیکه روند نزولی بازار از قبل برقرارشده بود ، اعتماد به نفس و نارضایتی کاذب باعث شد تا بسیاری از مردم اصرار بر Hodling داشته باشند .چندماه بعد ، احساسات اعضای بازارمالی بسیار منفی می شود به حدی که اعتماد به نفس سرمایه گذاران به پایین ترین حد خود می رسد . شک ، بلاتکلیفی ، تردید و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که دارایی های خود را در گرانترین حالت ممکن خریداری کرده بودند ، آن ها را در ارزان ترین وضعیت ممکن بفروشند و متحمل ضرر بسیاری گردند . بسیاری از مردم از استفاده از بیتکوین سرخورده شدند ، هرچند که این فناوری درواقع به همین طریق بود . در واقع ، این تکنولوژی به صورت پیوسته بهبود یافت .
گرایش های شناختی:
گرایش های شناختی الگوهای تفکری رایجی است که اغلب باعث می شود انسان تصمیمات غیرمنطقی بگیرد . این الگوها هم می توانند معامله گران فردی و هم کل بازار را تحت تاثیر قرار دهند .
چندمثال :
* گرایش تایید : تمایل به افزایش ارزش اطلاعاتی است که عقاید خودمان را تایید می کند ، و به صورت همزمان اطلاعاتی برخلاف باورهای خودمان را نادیده گرفته و یا رد می کند . برای مثال ، سرمایه گذاران در بازار گاوی توجه اکیدی بر خبرهای مثبت دارند در حالی که خبرهای بد و یا نشانه های از بازگشت روند بازار را نادیده می گیرند .
* تنفر از خسارت : گرایش مشترک انسانها به ترس از ضرر بیشتر از لذت به دست آوردن است ، حتی اگر چیزی که به دست می آورند مشابه و یا بیشتر از چیزی باشد که از دست می دهند . به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولا دردناکتر از شادی سود و به دست آوردن است . و این ممکن است باعث شود تا تاجران موقعیت های خوبی را از دست بدهند و یا در دوره تسلیم بر اثر وحشت دارایی های خود را بفروشند .
* تاثیر یک موهبت : این همان تمایل انسان ها برای بیش از حد ارزش قائل شدنشان برای دارایی های خودشان است ؛ خیلی ساده است به این دلیل که خودشان صاحب آن دارایی ها هستند . برای مثال سرمایه داری که صاحب یک کیف کریپتوکارنسی است بر این باور است که او با ارزش تر از کسی است که هیچ بیتکوینی ندارد .
افکاربسته:
اکثر تاجران و سرمایه گذاران بر این باورند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه بازار تاثیر می گذارد . هرچند که روانشناسی چرخه بازارمالی شناخته شده است ، اما همیشه کارکردن و همکاری با آن ساده نیست . از حباب اقتصادی گل لاله در هلند در سالهای 1600 میلادی تا حباب دات کام در دهه 90میلادی ، حتی تاجران کارکشته در جداکردن طرزتفکر خود و احساسات جاری بازار دچار مشکل بوده اند . سرمایه گذاران با موضوعات سختی روبرو شدند ؛ موضوعاتی که نه تنها دربرگیرنده روانشناسی بازارمالی بود بلکه روانشناسی خود فرد و چگونگی تاثیر آن بر پروسه تصمیم گیری فرد را در بر می گرفت .
دیدگاه شما