نمود ناکارآمدی در بازار سهام
انتظار فعالین اقتصادی این است که مذاکرات برجامی به نتیجه برسد و قیمت ارزش کاهش شدیدی را داشته باشد و لذا اقدام به نقد کردن سرمایههای خود میکند تا پس از کاهش قیمت ارز در این بازار سرمایهگذاری کنند.
رئیس جدید بازار سرمایه در شروع مسئولیتش در این سازمان اقدام به تغییر دامنه نوسان قیمت سهام به شکل نا متقارن یعنی منفی ۲ و مثبت۶ نمود.این تصمیم جلوی ریزش شدید شاخص بورس را گرفت و تأثیر هیجانات به شکل منفی را بر بازار کاهش داد اما نتوانست نقشی در رشد بازار داشته باشد و حتی باعث کاهش نقدشوندگی بازار شد.
بازار سرمایه در روزهای اخیر رکودهای جدیدی را در کمترین میزان ارزش معاملات طی کرده است به گونهای که چندین روز متوالی ارزش کل معاملات کمتر از ۲۰۰۰ میلیارد تومان بودهاست. در این شرایط سازمان بورس برای رفع گره معاملاتی و افزایش نقدشوندگی بازار تصمیم به تغییر دامنه نوسان و اعمال قانون جدید رفع گره معاملاتی نمود.
اگرچه این تصمیم تأثیر مثبت بسیار اندکی بر نقدشوندگی بازار دارد ولیکن تبعات منفی آن برای سهام شرکتهای کوچک و سهامداران خرد بیشتر است.به گونهای که ارزش سهام شرکتهای کوچک که تأثیر کمی بر شاخص دارد به سرعت بیشتری سقوط میکند و در عین شاخص کل سقوط کمتری را تجربه میکند. نگاه به رفتار سهامداران در هشت ماه گذشته نشان میدهد که این اقدام نمی تواند گره معاملاتی را رفع کند و یا جلوی ریزش بیشتر شاخص را بگیرد.
برای اصلاح وضعیت بازار سرمایه باید دو دسته اقدامات انجام شود: بخشی از اقدامات در مدیریت بازار سرمایه است که البته نقش بسیار زیادی را نیز ندارد اما به هر حال مهم است و نباید از نظر دور داشت، مثلا حذف دامنه نوسان اقدامی است که میتواند پس از یک شوک اولیه، باعث ثبات بازار شود.
در شرایط فعلی برخی از طریق مدیریت صف خرید و صف فروش بازار را جهت میدهند و عدهای اصلا به ارزش واقعی سهام نگاه نمیکنند! وقتی دامنه نوسان حذف شود مبنای خرید و فروش سهام میل به ارزش واقعی سهام پیدا میکند و در بازه زمانی نه چندان زیادی ثبات را به خود میبیند.
اما اقدامات دسته دوم که بسیار مهمتر هم هستند معطوف به بازارهای موازی است که مدیریت بر آن از عهده سازمان بورس خارج است و سایر مراجع اقتصادی از جمله دولت، مجلس و قوه قضائیه هم در آن نقش اساسی دارند. زمانی که بین بازدهی بازارهای پولی و مالی نوسان شدیدی وجود داشته باشد، سرمایه نیز از بین بازارها جابجا میشود و در این جابجایی سرمایه هم به بازار مبدأ آسیب میرساند و هم به بازار مقصد.
مثلا زمانی که بازدهی بازار ارز بیشتر از بازار بورس باشد و یا تحلیل فعالین اقتصادی اینچنین باشد، سرمایهداران سرمایه خود را از بازار سرمایه خارج و به سمت بازار ارز میآورند؛ این اقدام هم باعث ریزش بازار سرمایه و هم باعث تورم در قیمت ارز.
برای کنترل بازارهای موازی همه دستگاههای حاکمیتی نقش دارند. مجلس نمود ناکارآمدی در بازار سهام میتواند با نتقیح قوانین و وضع قوانین جدید در حوزه مسکن، مالیات، نظام بانکی و . تأثیری بسیار زیاد در این عرصه داشته باشد؛ دولت با ایجاد نظم در فرآیندهای اقتصادی و کنترل بازارهای پولی و مالی جلوی نوسانات را بگیرد و قوه قضائیه با برخورد با مفسدان اقتصادی و افزایش بازرسی های اقتصادی خود نقشی مثبت در این راستا ایفا کنند.
در شرایط فعلی انتظار فعالین اقتصادی این است که مذاکرات برجامی به نتیجه برسد و قیمت ارزش کاهش شدیدی را داشته باشد و لذا اقدام به نقد کردن سرمایههای خود میکند تا پس از کاهش قیمت ارز در این بازار سرمایهگذاری کنند. بنابراین سرمایه خود در سایر بازارها از جمله بازار سرمایه را نیز نقد میکنند.
بنابراین در این شرایط تصمیمات جدید سازمان بورس چندان مثبت نخواهد بود. بلکه در این شرایط باید انتظارات از مذاکرات را واقعی کرد به گونهای که مثلا سرمایهگذاری در بازار سرمایه مشمول مالیات بر عایدی میشود و یا اینکه ارز صرفا در بازارهای سنا و نیما و تحت نظارت دولت معامله میشود و معامله در سایر بازارها جرم محسوب شود و. البته شاید این پیشنهادات قابل نقد باشد ولیکن منظور نگارنده این است که از این جنس تصمیمات میتواند به بازارسرمایه ثبات ببخشد نه تصمیم در سطح سازمان بورس!
منبع: سایت نمود ناکارآمدی در بازار سهام بصیرت
معرفی کامل عرضه و تقاضا به همراه جزئیات تحلیل آن
هنگام فعالیت در هر بازاری، با دو واژه ی عرضه و تقاضا به دفعات مواجه می شوید. اما واقعا عرضه و تقاضا به چه معناست و چه کاربردهایی دارد؟ با وجود اینکه مفهوم آن ممکن است خیلی ساده به نظر بیاید، اما عرضه و تقاضا در واقع یک تئوری در علم اقتصاد است که تغییرات قیمت را در یک بازار رقابتی توضیح میدهد. در این مقاله اندکی با این مفهوم آشنا خواهیم شد.
رقابت در بازار چیست؟
در همه ی بازارها رقابت بین فروشندگان و خریداران در جریان است. فروشندگان اهداف و منافع خود را دنبال میکنند و به دنبال افزایش سود هستند. خریداران هم همیشه به دنبال قیمت مناسب و کمترین قیمت در بازار میباشند.
تقاضا چیست؟
مقدار کالا و خدماتی که تقاضا کنندگان درخواست میکنند را تقاضا مینامیم.
قانون تقاضا
در صورت برابر بودن سایر عوامل، هرچه قیمت یک کالا بالاتر باشد، تقاضای کمتری برای آن کالا وجود خواهد داشت. این قانون ساده اما کاربردی، قانون تقاضا نام دارد.
تابع و نمودار تقاضا چیست؟
بر اساس قانون تقاضا، میتوان تابع تقاضا را تعریف کرد. این تابع بیان می کند که قیمت و تقاضا با هم ارتباط عکس دارند، یعنی هرچه قیمت بالاتر باشد، تقاضا کمتر است و هرچه قیمت کمتر باشد تقاضا بیشتر است.
تابع تقاضا را وقتی با همین فرضیات رسم کنیم، به نمودار یا منحنی تقاضا (شکل پایین) میرسیم.
در نمودار مشاهده میکنید که هرچه قیمت کمتر باشد، مقدار تقاضا بیشتر است و هرچه قیمت افزایش پیدا کند مقدار تقاضا کم میشود.
تقاضا به چه چیزهایی بستگی دارد؟
علاوه بر قیمت که مهمترین علت تغییر در تقاضا است، کیفیت محصول، در دسترس بودن آن، محصولات جایگزین، میزان تبلیغات برای کالا، پاسخگویی و خدمات پس از فروش و نوسانات قیمتی محصول و . هم بر میزان تقاضا تاثیرگذار است.
عرضه چیست؟
عرضه، جریان کالا یا خدماتی است که برای پاسخ به تقاضا ایجاد میشود. میتوان گفت عرضه مقدار کالا یا خدماتی است که تولیدکنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرفکنندگان قرار دهند.
قانون عرضه
قانون عرضه میگوید در صورت برابر بودن سایر عوامل، هرچه قیمت یک کالا بیشتر باشد، عرضه آن بیشتر میشود.
تابع عرضه و نمودار عرضه چیست؟
تابع عرضه که از قانون عرضه گرفته شده است، بیان می کند که قیمت و عرضه رابطه مستقیم باهم دارند. یعنی هرچه قیمت بالاتر باشد، عرضه هم بیشتر میشود.
این تابع را میتوان در نمودار یا منحنی عرضه (شکل پایین) رسم کرد.
عرضه به چه چیزهایی بستگی دارد؟
علاوه بر قیمت، زمان، فاکتور تاثیرگذاری بر عرضه است. تامین کنندگان کالا باید به تغییرات قیمت واکنش نشان دهند که این نشان دهنده تاثیر زمان بر عرضه است اما مدت زمان بالا بودن قیمت و تقاضا اهمیت بالایی دارد. فرض کنید که با انتشار ویروس کرونا تقاضا برای محصولات بهداشتی مثل ماسک، دستکش و ضدعفونی کننده و قیمت آنها بالا برود. تولیدکنندگان به راحتی با افزایش ظرفیت خط تولید خودشان میتوانند این نیاز و تقاضا را برطرف کنند. اما اگر این ویروس برای مدت طولانی زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد، پیشبینی میشود تغییرات در تقاضا و قیمت به شکل طولانی مدت باشد. در نتیجه تولیدکنندگان باید با تغییرات زیرساختی و تجهیزاتی، پاسخگوی تقاضای طولانی مدت باشند.
علاوه بر فاکتور زمان و قیمت، ظرفیت تولید، هزینههای تولید (حقوق کارکنان، خرید مواد اولیه و. )، تعداد رقبا، رقابت در بازار و نوع محصول تولیدی بر عرضه تاثیرگذار است.
عرضه و تقاضا چه ارتباطی به هم دارند؟
فرض کنید، یک شرکت جدید در زمینه تولید خودرو در کشور تاسیس شود. این شرکت با مطالعه بازار هدف خود، برنامهریزی برای تولید 000 10 دستگاه در سال را به قیمت 000 000 100 تومان انجام میدهد. باتوجه کیفیت مناسب محصولات شرکت، تقاضا برای خرید این اتومبیلها افزایش مییابد و 000 30 نفر درخواست خرید این 000 10 عدد دستگاه را دارند. حال بر اساس تابع تقاضا، با بالا رفتن تقاضا قیمت نیز افزایش مییابد. حالا بر اساس تابع عرضه با بالا رفتن قیمت، عرضه هم افزایش مییابد.
در مقابل هم اگر تقاضا برای این خودروها کمتر از عرضه باشد، قیمت کاهش مییابد. اکنون تقاضا با کاهش قیمت، بالا میرود.
تعادل در عرضه و تقاضا چیست؟
برابر بودن میزان عرضه و تقاضا به معنی برخورد دو خط در نموار عرضه و تقاضا (شکل پایین) است. به این نقطه تعادل میگوییم. چون مقدار کالاهای عرضه شده دقیقا با مقدار کالای مورد تقاضا برابر است. در این نقطه به اصطلاح میگوییم تخصیص کالا در کارآمدترین حالت خود قرار دارد.
مقدار Q را مقدار تعادلی و قیمت P را قیمت تعادلی میگوییم.
تعادل در اقتصاد یک آرزو است و فقط در تئوری قابل دستیابی است. یعنی احتمالا هیچگاه به این نقطه در اقتصاد نخواهیم رسید.
عدم تعادل در عرضه و تقاضا به چه چیزی منتهی میشود؟
- مازاد عرضه
اگر قیمت بالاتر از قیمت تعادلی باشد. مازاد عرضه اتفاق میافتد و به اصطلاح بازار با ناکارآمدی مواجه میشود.
در نمودار زیر مازاد عرضه رسم شده است. عرضه در قیمت و مقدار P1 و Q2 انجام میشود و تقاضا در همان قیمت با مقدار Q1 انجام میشود. اختلاف دو مقدار Q2 ,Q1 میزان مازاد عرضه است.
مازاد عرضه یعنی اینکه تولیدکنندگان درحال تولید کالای بیشتری نسبت به تقاضای بازار هستند و طرف تقاضای بازار به علت قیمت بالا خواهان خرید محصول نیستند.
وقتی قیمتی کمتر از قیمت تعادلی تعیین شود، مازاد تقاضا به وجود میآید. چون قیمت کم است، تقاضا زیاد است اما میزان تولید و عرضه محصول پایین است. بنابراین بالا بودن تقاضا باعث کمبود کالا خواهد شد و قیمت محصول را بالا خواهد برد.
انتقال و حرکت چیست؟
حرکت:
در نمودار تقاضا، حرکت یعنی نمود ناکارآمدی در بازار سهام تغییر قیمت یا تعداد تقاضا از یک نقطه به نقطه دیگر. حرکت در نمودار تقاضا نشان دهنده تقاضای پایدار است، یعنی با تغییر قیمت کالا، تقاضا نیز تغییر کند و رابطهی آنها خراب نشود.
در نمودار عرضه، حرکت در طول منحنی عرضه یعنی رابطه عرضه پایدار است. پس حرکت در این نمودار هم یعنی رابطه عرضه و قیمت با تغییر قیمت ثابت بماند. مثلا وقتی قیمت دوبرابر میشود، عرضه هم دو برابر شود.
انتقال:
انتقال در منحنی، یعنی با ثابت ماندن قیمت، میزان عرضه یا تقاضا کم و زیاد شود. انتقال برعکس حرکت که به معنی ثابت ماندن نوع رابطه بین قیمت و عرضه یا تقاضا بود، به معنی تغییر کردن رابطه بین قیمت و عرضه یا تقاضا است.
گفتیم عرضه و تقاضا میتواند تحت تاثیر عوامل دیگری به جز قیمت باشد. انتقال در نمودار عرضه و یا تقاضا هنگامی اتفاق میافتد که عرضه و تقاضا به وسیله عوامل دیگری به جز قیمت تغییر کند.
به طور کلی در انتقال ما شاهد یک نمودار جدید هستیم یعنی شرایط به طور کلی تغییر کرده است. ولی در حرکت، صرفا طول نمودار تغییر میکند.
عرضه و تقاضا چگونه باعث ایجاد یک قیمت تعادلی میشود؟
گفتیم قیمت تعادلی، قیمتی است که در آن تولید کننده میتواند همه محصولاتش را بفروشد و خریدار نمود ناکارآمدی در بازار سهام میتواند همه محصولانی که میخواهد را بخرد.
حال مثلا وقتی یک شرکت تعداد 000 000 3 عدد از یک کالا را تولید میکند و به دلیل قیمت آن کالا فقط 000 500 1 عدد از آن را می فروشد، باید قیمت را پایینتر بیاورد تا باقی کالای تولیدی هم فروخته شود. با کاهش قیمت، تقاضای خرید آن محصول بالاتر میرود تا جایی که مثلا تنها 000 10 عدد از آن کالا باقی بماند. چون عرضه کم شده و تقاضای خرید بالاست، قیمت بالا میرود. در انتها فروشنده و خریدار به یک قیمت تعادلی خواهند رسید که دو طرف معامله راضی هستند.
قانون عرضه و تقاضا بر چه چیزهایی تاثیر گذار است؟
به جز قیمت کالا یا خدمات، این قانون بر سایر فعالیتهای اقتصادی هم تاثیر گذار است. مثلا در یک شهر وقتی تعداد گچکاران ماهر کمتر از تعداد ساختمانهای در نمود ناکارآمدی در بازار سهام حال ساخت است (یعنی تقاضا بیشتر از عرضه است)، پس کارفرمایان ناچارند که حقوق پرداختی خود را افزایش دهند.
این مثالها یکی از تاثیرات این قانون در اقتصاد را نشان میدهد و به طور کلی شما همیشه میتوانید تاثیر این قانون را در اطراف خود لمس کنید.
عرضه و تقاضا در بورس اوراق بهادار چه تاثیری میگذارد؟
عرضه در بورس، توسط سهامداران یک سهام که میخواهند آن را با قیمتهای مختلف بفروشند مشخص میشود و تقاضا را خریداران آن سهم که میخواهند آن را با قیمتهای مختلف بخرند، مشخص میکنند.
طبیعتا در هنگام فروش یک نفر خواهان بیشترین قیمت ممکن است. در خرید هم، خریدار میخواهد به کمترین قیمت ممکن آن کالا را تهیه کند. پس هرچه قیمت یک سهم بالاتر برود، عرضه آن بیشتر میشود و هرچه قیمت یک سهم پایینتر بیاید، تقاضا برای خرید آن بیشتر میشود.
وقتی قیمت یک سهم بالا میرود، سهامداران سهم خود را میفروشند که باعث افزایش عرضه میشود. افزایش عرضه باعث کاهش قیمت سهم میشود که در نتیجه کاهش قیمت باعث افزایش تقاضا میشود. این چرخه عرضه و تقاضا باعث تغییرات قیمت در بازارهای مالی مختلف از جمله بورس شود. میتوان گفت یکی از دلایل اصلی تغییر قیمت در بازار سرمایه، همین اصل عرضه و تقاضا است.
جمع بندی
در این مقاله با مفاهیم مربوط به عرضه و تقاضا آشنا شدیم. عرضه و تقاضا در همه ی بازارهای مالی و حتی در زندگی عادی نیز وجود دارد. در بورس نیز عامل اصلی تغییر قیمت سهام، همین قوانین عرضه و تقاضا می باشد.
ترس و طمع در بورس
دنیایاقتصاد - محمد امین خدابخش : بازار سهام این روزها به الاکلنگ ترس و طمع تبدیل شده است. بورسبازانی که تا پیش از این به خصوص در نیمه نخست سال ۹۹ به طمع کسب سودهای بادآورده پا به عرصه بازار سهام میگذاشتند، این روزها به دلیل آنکه به سبب افت پیدرپی ارزش دارایی خود متحمل زیانهای سنگینی شدهاند، دیگر توان پذیرش ریسک بیشتر را ندارند. اینطور که به نظر میآید بهرغم وجود برخی فرصتها، وجود ریسکهای متنوع مانع از آن میشود که فعالان بدون ترس و راحت به بازار سهام اعتماد کنند.
بازار سهام در روزهای گذشته به شکلی خنثی در نوسان بوده است. قیمتها به شکلی کجدار و مریز تغییر میکنند و نااطمینانی آنقدر در این بازار افزایش یافته که در همدستی ریسکهای گوناگون و متضاد سیاسی و اقتصادی نظیر تورم، قانونگذاری و قیمتگذاری دستوری تصمیمگیری را برای فعالان اقتصادی سخت میکند. بدونشک جای شکی نمانده که عدمحکمرانی درست اقتصادی در سالهای اخیر سببشده تا مردم از سرمایهگذاری بلندمدت رویگردان باشند اما جای شکی نیست در شرایط کنونی حتی سفتهبازی نیز از رونق افتاده است.
نمود این رویداد را میتوان در افت قابلتوجه ارزش معاملات نظاره کرد. روز گذشته همزمان با ثبت رشد اندک شاخصکل، ارزش معاملات بهرغم افزایش 77درصدی همچنان زیر 2هزار میلیارد تومان بود که بهعنوان زنگ خطری برای تداوم معاملات رخ میکند، از اینرو بهنظر میآید که در ماههای پیشرو احتمالا همچنان فضا برای سرمایهگذاری بلندمدت چندان جذاب نباشد.
بازتاب سبز رنگ ناکامی
بازار سهام نخستین روز از مردادماه را با صعود ناچیز شاخصها به پایان برد. در این روز نماگر اصلی بورس نزدیک به 1600 واحد افزایش یافت تا در نهایت رشد 11/ 0درصدی میانگین وزنی قیمتها شاخصکل را در محدوده یکمیلیون و 473هزار واحدی نگه دارد. در این روز آنچه که بیش از هر چیز توانست بر جهتگیری نماگر یادشده موثر باشد، افزایش نسبی قیمتها در نمادهایی همچون «پارسان»، «تاپیکو» و «شپدیس» بود که در نهایت به سبب افت قیمت در دونماد شاخصساز دیگر یعنی «ومعادن» و «کگل» محدود شد، با اینحال همانطور که اشاره شد برآیند این کشمکشها میان خریداران و فروشندگان به حدی نبود که جهتی مشخص به شاخصکل بدهد.
بررسی معاملات روز گذشته حکایت از آن دارد که در ابتدای معاملات این روز افزایش تقاضا توانسته شاخصکل را بهعنوان مهمترین دماسنج بازار سهام به سطوح بالاتری سوق دهد تا جایی که اندکی پس از شروع فعالیت روزانه بورس «تدپیکس» به میانه سطح یکمیلیون و 477هزار واحد انتقال یافت، با اینحال رشد یادشده که بهنظر میآید تحتتاثیر افزایش نسبی قیمتها در بازارهای جهانی طی روزهای آخر هفته قبل بهوقوع پیوسته بود، دیری نپایید و این نماگر کمکم به سطح یکمیلیون و 473هزار واحدی افت کرد. بررسی لیست بلندبالای نمادهای کامودیتیمحور بازار سهام نشان میدهد که نمود ناکارآمدی در بازار سهام بهرغم واکنش مثبت در ابتدای معاملات امروز عملکرد بازار سهام در نمادهای یادشده همچنان تحتتاثیر روند هفتههای اخیر کالاهای اساسی در بازارهای جهانی است. بسیاری از نمادهای فعال در صنایع پتروشیمی و فلزات اساسی در روزهای اخیر افتی آهسته و پیوسته داشتند که افت یادشده در این روز مجددا ادامه پیدا کرد. اما بررسی نماگر هموزن نشان از آن دارد که در روز یادشده بیتحرکی قیمتها تنها محدود به نمادهای کوچک بازار نبوده است. در روزهای اخیر اگرچه در برخی از موارد همزمان با افت شاخصکل نمادهای کوچک منجر به رشد اندک شاخص هموزن میشدند، با این حال در روز شنبه به وضوح دیده شد که پس از افت شاخص به زیر یکمیلیون و 472هزار واحد در روز چهارشنبه بازار میل آن دارد تا به مانند بازارهای جهانی اندکی از مسیر نزولی خود دست بردارد و با رفتن به فاز اصلاح خفیف به تنفس قیمتها میدان بیشتری بدهد.
دلیل این رویداد هرچه که باشد نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که چنین عملکرد ضعیفی در بورس آنهم در شرایطی که افق روشنی پیشروی بازار سهام نیست ناشی از این واقعیت است که سرمایهگذاران چه حقوقی باشند و چه نهادی دیگر به مانند گذشته بازار پرریسک سهام را فضای مناسبی برای سرمایهگذاری تلقی نمیکنند. شاید بتوان مهمترین نکته این روز بازار سهام را افزایش 77درصدی ارزش معاملات خرد نسبت به روز قبل دانست. در این روز ارزش این سنجه معاملات به 1728میلیارد تومان رسید که در مقایسه با 975میلیارد تومان روزهای قبل تغییری محسوس را نشان میدهد. نکته دیگر اینکه همزمان با افزایش ارزش معاملات خرد، خالص تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی نیز نسبت بهروز قبل از آن افزایش نیافت و خروج خالص تنها 40میلیاردتومان از این بازار توانست به نوعی از افزایش آرامش در بازار حکایت کند، با اینحال حتی با درنظرگرفتن چنین اعداد و ارقامی نمیتوان انتظار داشت که بازار این روزها از سوی فعالان خرد و کلان با دیدی مثبت نگریسته شود، در واقع همانطور که پیشتر گفته شد روند حرکتی شاخصها به سمت صعود طی روزهای اخیر آنقدر به سمت فضایی خنثی گرایش دارد که به زحمت میتوان تغییرات آن را مثبت ارزیابی کرد. جهت حرکت قیمتها در روزهای گذشته حاکی از این واقعیت است که اگر در روزهای پیشرو شاهد افزایش معنادار تقاضا نباشیم احتمالا باید خود را برای ریزش بیشتر شاخصکل آماده کنیم. البته این به آن معنا نیست که بازار در تمامی نمادها رو بهسوی افول خواهد گذاشت، با اینحال میتوان انتظار داشت که در صورت افت مجدد قیمتهای جهانی فضای نااطمینانی در بازار داخلی بر عوامل مثبت چربش داشته باشد و بیاعتمادی ایجاد شده در سالهای اخیر مجددا به رخنمایی درمیان مردم ادامه دهد.
در کشاکش بحرانها
بورس تهران سالهای پر فراز و نشیبی را پشتسر گذاشته است. این بازار از ابتدای شکلگیری و پس از رویداد انقلاب اسلامی که منجر به تعطیلی موقت آن شد تا امروز که به یک بازار چند دهمیلیون نفری تبدیل شده، همواره در بزنگاههای مختلف دستخوش تغییر و تحولات گوناگونی بوده که میتوان تمامی آنها را از حیث آثار نهادی و قیمتی در این بازار مورد بررسی قرار داد، بنابراین اگر بخواهیم از این زاویه به این بازار نگاه کنیم میتوان اینطور نتیجه گرفت که بورس تهران تفاوت چندانی با بازارهای مالی دیگر جهان ندارد.
در یک نگاه سادهانگارانه بازار سهام ایران از آنجایی که به مانند هر بازار مالی دیگری در اقصینقاط جهان از اخبار و رویدادهای متنوع و مختلفی اثر میپذیرد نمود ناکارآمدی در بازار سهام یک بازار معمولی است که میتوان آن را به مانند هر بازار دیگری نگریست. در این نگاه سطحی که البته غلط هم نیست، این بازار هم دستخوش نوسانات گوناگونی است و به مانند تمامی نهادهای بشری که در دهههای گذشته رو به پیشرفت و اصلاح گذاشتهاند، مسیر مشابه را پیموده است.
با این حال در یک نگاه دقیقتر میتوان فهمید که تمامی تحولات کلانی که بر این بازار اثر میگذارند، شباهت چندانی با آنچه که در اقصینقاط جهان روی میدهد، ندارند. امروزه نهفقط بازارهای مالی کشور بلکه تمامی بازارهای دارایی در بستری فعالیت میکنند که رویدادهای پیرامون آنها تشابه چندانی به سایر کشورهای جهان ندارد. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که هر بازاری تنها بخشی از تصویر کلان اقتصاد و پازل بههمپیوسته متغیرهای آن است، باید با این مساله نیز کنار بیاییم که ریسکها و فرصتهای موجود در بازار سهام کشور ما به کلی با آنچه که در بسیاری از کشورهای جهان روی میدهد، تفاوت دارد. اقتصاد ایران در شرایطی گذران عمر میکند که تقریبا در طول ۱۱سالگذشته خالص سرمایهگذاری در آن صفر بوده است. ایران تورمی بالا را نسبت به متوسط جهانی شاهد بوده و تمامی مبادی رسمی آن برای دسترسی به بانکداری جهانی مشمول تحریم بوده است. همین امر سببشده تا رویکردها نسبت به فعالیت اقتصادی در این کشور بسیار محتاطانه و از اینرو کوتاهمدت باشد. بهعبارت سادهتر در جامعه ایران نه فقط طبقه ثروتمند مرفه بلکه حتی کمدرآمدترین مردم نیز که سرمایههای خردی در اختیار دارند سعی میکنند تا دارایی خود را در بخشهایی بهکار ببرند که ریسک گیرافتادن پول یا بهعبارت دیگر کاهش نقدشوندگی در آن حداقلی باشد. دقیقا به همین دلیل است که بازار طلا و سکه بهعلاوه ارز یکی از محبوبترین بازارها در طول دهههای اخیر در بطن اقتصاد ایران بوده است. به بیان سادهتر اگر بخواهیم بگوییم تمامی ضعفی که در مهار تورم و مهمتر از آن حکمرانی اقتصادی نشان داده شده، سببشده تا رفتار مردم در مواجهه با فرصتهای سرمایهگذاری به تدریج تغییر کند.
نمود ناکارآمدی در بازار سهام
اما فارغ از تمامی سخنانی که در مورد کلیت رفتار مردم در مواجهه با شرایط اقتصادی کنونی گفته شد، میتوان به وضوح دید که نااطمینانیها در بازار سهام بازتابی بسیار مخربتر داشته است. بورس تهران این روزها در شرایطی با آثار افت قابلتوجه قیمتها در میانه سال99 دست به گریبان است که مطالعه عوامل شکلدهنده به وضعیت بورس در آن سال نشان میدهد، فعالان بازار علاقه بسیاری به حفظ ارزش دارایی خود داشتهاند.
دلیل این علاقه وافر را میتوان در داغشدن پول جستوجو کرد که در سالهای قبل از خود را در قالب رشد قابلتوجه قیمت دلار نمایان کرد، در واقع افزایش قابلتوجه نقدینگی در سطح جامعه سببشده بود تا افزایش ضعف دولت وقت در کنترل قیمت ارز به عطش مردم برای تبدیل ریال خود به هر آنچه که توان قیمتگذاری دلاری دارد یا خود را با تورم انطباق میدهد، بیفزاید. همین امر سبب شد تا بازار پر ریسک سهام که در آن زمان برای بسیاری از نمادها سودای رسیدن قیمتها به ارزش جایگزینی را داشت نیز رونق بگیرد. در آن زمان رشد قیمت ارز، در کنار صعود بهای کامودیتی در بازار جهانی به یاری تورم آمد و وقایعی را رقم زد که همچنان بسیاری از مردم با آنها دست به گریبان هستند.
اما نکته مهم این است که دلیل وقوع چنین اموری صرفا این بود که فضای کلان اقتصاد کشور بهنحوی هدایت نشده بود که بتواند با این تندباد تورمی مقابله کند. حالا نیز در اوج رکود معاملاتی بورس و رویگردانی مردم عادی از بازار سهام شاهد تداوم چنین وضعیتی هستیم. بازار سهام در شرایطی یک سالو نیم گذشته را به انتظار برجام نشست که هیچ افق روشنی برای برونرفت از کمای معاملاتی کنونی مشاهده نمیشود.
ارزش معاملات به شکلی پایدار به زیر 2هزار میلیاردتومان رسیده است و اقتصاد ایران نیز اگرچه میتواند بهطور بالقوه مجددا با فشار تورم رونقی پوشالی را در بازارهای دارایی به نمایش بگذارد، با اینحال قادر به تحمل این واقعیت نیست که اولا مردم دیگر قدرت خرید سالهای قبل را ندارند که پول اضافی خود را به بورس بیاورند و ثانیا حتی اگر پای چنین پولی درمیان بود میتوانستند، آن را در شرایطی که رشد قیمتها به شکلی سریع اتفاق میافتد، بار دیگر برای بختآزمایی تورمی به سمت بازار سهام بیایند. تمامی نمود ناکارآمدی در بازار سهام اینها در حالی رخ داده که بحق میتوان گفت قیمت در بسیاری از نمادها آنقدر پایین است که اگر صرفا به تحلیلهای بنیادی اکتفا کنیم و بار سنگین عدماطمینان را در نظر نگیریم، سرمایهگذاری نکردن در این بازار به فرصت سوزی میماند.
به کجا خواهیم رفت؟
درحالیکه این روزها همه انتظار دارند تا بازار هرچند اندک بتواند مجددا پا به مسیر صعود بگذارد، با این حال تمامی عوامل گفته شده همچنان سایه سنگین خود را بر سر بازار سهام حفظ کردهاند، از همینرو اگرچه بورسیها بنا بر تحلیلهای انجامشده از درآمد آتی شرکتها فضا را برای سرمایهگذاری مناسب میبینند، اما نمیتوان منکر این شد که در فضای پر ابهام سیاستگذاری کلان بهخصوص معلقماندن مسائلی که بهطور مستقیم با مقوله ریسکهای سیستماتیک همانند تحریمها و قانونگذاری سر و کار دارند، گذر از شرایط کنونی نیازمند توجه ویژه به شرایط روانی حاکم بر بازار است.
اگر قرار باشد که فعالان بازار سهام با خیال راحت سرمایه خود را به سمت این بازار گسیل کنند، ابتدا باید محیطی امن از لحاظ تصمیمات اقتصادی و سیاسی برای آنها فراهم شود. البته این مساله تنها مختص فعالان بورسی نیست و کلیه فعالان اقتصادی را شامل میشود، اما باید به این نکته دقت کرد که اثرپذیری بالای قیمتها از شرایط فعلی میتواند حساسیتها در این بخش اقتصاد را افزایش دهد.
از اینرو بهنظر میرسد که شاید محتاط بودن در وضعیت کنونی چندان بد هم نباشد، چراکه سودنکردن در هر بازاری بهتر از زیان کردن در آن است. ممکن است افرادی که در حالحاضر در بازار سهامداری میکنند در ماههای آتی به لطف تورم و یا دلایلی که به تورم میافزاید، سود خوبی در این بازار کسب کنند، اما باید به این نکته توجه داشت که مجموعه مهمی از عوامل نظیر توافق برجام یا افت شدید قیمتهای جهانی ناشی از نرخ بهره یا رکود نیز هستند که ممکن است فضایی معکوس را در بازار سهام رقم بزنند، از اینرو شاید بتوان گفت افرادی که زیان نکردن را بهجای سود کردن مدنظر قرار دادهاند با توجه به سابقه بد بورس در ماههای اخیر بتوانند مزد ترس خود را بگیرند و از احتیاطکردن بیش از ریسککردن مطلوبیت کسب کنند. البته در شرایط کنونی که تورم انتظاری در داخل کشور در سطح بالایی قرار دارد، نمیتوان تمامی نمادها را به یک شکل قضاوت کرد و باید توجه داشت که بسیاری از نمادهای ریالی برخلاف دلاریها میتوانند شانس صعود را در ماههای پیشرو داشته باشند، از اینرو اگرچه شاید در بلندمدت و میانمدت نتوان به شکل کلی بورس را برای سرمایهگذاری بلندمدت مکانی مناسب دانست اما شاید در آینده نزدیک شاهد افزایش نوسانگیری در برخی از نمادها باشیم.
حباب بورس چیست؟ داراییتان در خطر است، در مقابل حباب محتاط باشید
سکه (خونه، ماشین، دلار و. ) نخرید قیمتها حباب داره! تاکنون این اصطلاحات را در بین اطرافیان و یا رسانه جمعی زیاد شنیدهاید. اما حباب واقعا چیست؟ به چه دلیل شکل میگیرد؟ چطور متوجه حباب قیمت شویم؟ و در هنگام بروز این معضل برای جلوگیری از زیان چه باید کرد؟
در اوایل سال 99 افزایش نقدینگی و حجم معاملات در بازار بورس چشمگیر شد. کارشناسان هشدار لازم در خصوص وجود حباب قیمت دادند اما افراد عادی به این موضوع باور نداشتند. در نهایت با ریزش شدید شاخص کل ، شاهد ترکیدن حباب قیمت در بورس بودیم. در این مقاله به پاسخ سوالات ذکر شده و همچنین تحلیل حباب میپردازیم.
حباب بورس چیست؟
در تمامی بازارها امکان تشکیل حباب قیمت وجود دارد که گاهی رخ داده و منجر به افزایش کم سابقه و گاهاً بیسابقه قیمت میشود. در این حالت قیمت معامله در بازار با ارزش ذاتی کالا بسیار متفاوت است. برخلاف مفهوم حباب که ساده میباشد نحوه تشخیص این معضل اقتصادی دشوار است. وجود حباب در بورس ایران باعث سرریزی منابع مالی قسمتی از جامعه به جیب قشر دیگری گشته، که ضررهای بسیاری به اقتصاد وارد آورده است.
رفتار هیجانی ناشی از ترس و طمع سرمایهگذاران منجر به تشدید حباب میگردد. از آنجایی که افزایش و کاهش قیمتها در بازار به جهت رسیدن به قیمت ذاتی شکل میگیرد در هنگام افزایش قیمت (شکلگیری حباب) ، سرمایهگذاران بسیار خوشحال شده و به دنبال توجیه ارزش کالا میباشند. از این رو، تشخیص حباب پیچیده به نظر میرسد. چشمپوشی از صعود ناگهانی قیمتها و محتاط نبودن در این شرایط منجر به ضرر آنان میگردد. در ادامه به دلایل شکلگیری حباب در بازار سرمایه خواهیم پرداخت.
چرا حباب شکل میگیرد؟
تشکیل حباب یکی از پیامدهای سرمایهگذاری میباشد. از عوامل مهم تشکیل دهنده حباب در بازار میتوان به سفته بازی در بازار سهام ، اختلال و دست کاری در اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها، ناکارآمدی بازار و. اشاره نمود. میتوان گفت که دلیل اصلی تشکیل حباب، عدم وجود اطلاعات کامل است. عدم کنترل افراد بر احساسات خود موجب تشدید این فرآیند گشته و به آن دامن میزند.
تکثیر اخبار مثبت پی در پی، جو روانی مثبتی در بازار ایجاد میکند. با تداوم انتشار این اخبار، افراد با وجود نداشتن اطلاع کافی از میزان ارزندگی سهام شرکتها، به دلیل جا نماندن از قافله و با تصور فروختن سهام با قیمت بالاتر اقدام به خرید مینمایند. رابرت شیلر اقتصاددان مطرح در حوزه اقتصاد مالی-رفتاری دلیل این رفتارها را تقلید دانسته است. درواقع اشخاص با اطلاع از منفعت شخص مهمی در اقتصاد از طریق سفته بازی سعی دارند مانند او عمل نمایند. با ادامه این روند و صعود بی رویه ارزش سهام ، حباب بزرگتر شده و در ادامه با انتشار یک خبر منفی، قیمت به یکباره فرو میریزد.
ریسک های حباب
همانطور که در بالا اشاره نمودیم قیمتها در بازار در حوالی ارزش ذاتی خود نوسان میکنند. نکته قابل تأمل این است که گاهی افزایش بی رویه قیمت بیان کننده ارزش ذاتی بالا نیست و حباب شکل گرفته است. در این مواقع افرادی که از ارزش ذاتی سهام (کالا) اطلاع ندارند اقدام به خرید مینمایند. با وجود تاثیرات بسیار منفی این معضل بر اقتصاد، امروزه افرادی سعی دارند در جهت حباب معامله نموده و سودهای هنگفتی کسب نمایند. این عمل از ریسک بالایی برخوردار است زیرا در بسیاری از مواقع با ترکیدن حباب و ریزش ناگهانی قیمت، سهامداران فرصت خروج پیدا نمیکنند.
نحوه تشخیص و شناسایی سهام حبابدار
تشخیص سهام حبابدار در بازار سرمایه ، نیاز به بررسی گذشته سهم و وضعیت فعلی شرکت دارد. در زیر به روشهایی اشاره نمودهایم که میتوان با استفاده از آنها، تا حدودی از وجود حباب مطلع شد و محتاطانه عمل نمود.
- مقایسه درصد رشد قیمت سهام شرکت با درصد رشد شاخص کل بازار
در صورتی که تفاوت این دو فاحش باشد، میتوان از نشانههای وجود حباب دانست. - بررسی بنیاد سهام شرکت و تعیین ارزش واقعی آن ( تحلیل بنیادی شرکتها با استفاده از صورت های مالی منتشر شده در سایت کدال امکان پذیر است. با بررسی این صورتها قیمت و ارزش ذاتی سهم مشخص میگردد و امکان مقایسه با قیمت بازاری فراهم است. تفاوت بسیار قیمت معامله سهم و ارزش ذاتی آن نیز یکی از نشانه های وجود حباب میباشد.)
- بررسی نمودار سهم
در هنگام شکل گرفتن حباب ، نمودار سهام نیز به صورت شارپی رشد کرده و در زمان ترکیدن آن نزولی میگردد. در واقع حباب در نمودار سهام قابل مشاهده است اما ممکن است هر رشد قیمتی نشان دهنده حباب نباشد؛ زیرا در نمودار اطلاعات بنیادی شرکت قابل مشاهده نیست از این رو نمیتوان تنها به نمودار استناد کرده و اعلام وجود حباب قیمت کرد. همچنین بررسی نمودار، اطلاعاتی در خصوص دلیل و چگونگی تشکیل این معضل اقتصادی در اختیار نمیگذارد.
رفتار افراد در هنگام تشکیل و ترکیدن حباب قیمت در بورس سهام
نمودار حباب های بورس تهران
حباب بورس چیست ؟ سال 83
حباب بورس چیست؟سال 92
تقسیم بندی افراد از نظر ورود به بازار
فعالین بازار سرمایه از نظر سطح دانش بورسی با هم متفاوتند. این میزان و تجربه افراد در بازار هرچه بیشتر باشد میتوانند بر احساسات خود کنترل بیشتری داشته و معاملات هوشمندانه تری انجام دهند. افراد از نظر ورود به حباب به سه دسته تقسیم میگردند. دو دسته از آنان سود کسب کرده اما عده بسیاری بدون کسب سود و در اکثر مواقع با زیان خارج میگردند. این سه دسته به پیشگامان، پیروان و متاخرین معروفند که در ادامه رفتار آنان را در بازار شرح میدهیم.
آیا می توان از حباب قیمت سود کسب کرد؟
هرگاه فرصت کسب سودی در میان عموم، بسیار مطرح شد میتوان گفت که سود آوری آن به پایان رسیده است. همانند جو همگانی ورود به بورس به جهت کسب سود که دوامی نداشته و پس از مدتی ریزش بازار تمامی معادلات افراد را برهم زد. در هر بازاری که فرصت کسب سود وجود دارد همواره عدهای بعنوان پیشگامان وارد میشوند. عده ای نیز با داشتن اعتماد به این افراد از طریق مشاهده نتایج موفق سرمایه گذاری آنان، وارد بازار میشوند.
این افراد که پیرو پیشگامان هستند نیز سود کسب میکنند. در هنگام کسب سود این دو دسته از بازار مابقی فعالین نیز در تردید ورود به بازار هستند که همان جو همگانی شکل میگیرد. درنهایت دسته سوم نیز وارد بازار شده و حباب شکل میگیرد. پیشگامان با علم به ریزش بازار پس از ورود این افراد، با سود خارج میشوند. یکی از نشانههای حباب در هر بازاری میتوان به مطرح گشتن سودده بودن آن در میان عامه دانست. برای کسب سود از هر بازاری باید جزو دو دسته اول بود.
جمع بندی و توصیه
برای ورود به هر بازاری نیازمند دانش و اطلاعات آن بازار میباشید. کسب سود از بازارهای مالی نیز، با کسب تجربه و دانش در زمینه آن بازار میسر است. از این رو تحت تاثیر جو روانی موجود در جامعه و یا اطرافیان، اقدام نکنید. حباب قیمت گرچه ممکن است به شما سود برساند اما احتمال ورشکستی در آن بیشتر است. با شناخت کامل وارد بازار شوید در اینصورت علاوه بر کم کردن ریسک و مراقبت از سرمایه خود، میتوانید بر روی کسب سود تمرکز کنید.
بورس کالا در یک نگاه
نیاز به ایجاد بازاری متشکل و سازمان یافته برای تقابل آزاد عرضه و تقاضا و دستیابی به اثرات مثبت این مهم در اقتصاد تولید و مصرف، دولت و مجلس شورای اسلامی را بر آن داشت تا بستر قانونی لازم جهت تاسیس و راه اندازی بورسهای کالایی را در ایران فراهم سازند. در این راستا با تصویب بند (ج) ماده (95) قانون برنامه سوم و بند (الف) قانون برنامه چهارم، شورای عالی بورس موظف به تشکیل و گسترش بورسهای کالایی در ایران گردید. در پی این امر، سازمان کارگزاران بورس فلزات تهران در شهریور ماه سال82 به عنوان اولین بورس کالای کشور فعالیت خود را آغاز کرد و پس از آن نیز سازمان کارگزاران بورس کالای کشاورزی در شهریور ماه سال 83 شروع به فعالیت نمود. با تصویب قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب 1384/9/24 و بر طبق ماده 57 این قانون و تبصره آن که مقرر داشته "اموال و دارایی های سازمان کارگزاران بورس های موجود اعم از منقول و غیر منقول، وجوه نقد، سپرده های بانکی و اوراق بهادار، حقوق و تعهدات و سایر دارایی ها پس از کسر بدهی ها و همچنین وجوه ذخیره گسترش " بورس" در کمیته ای مرکب از رئیس "سازمان" نماینده منتخب کارگزاران " بورس" مربوط و نماینده " شورا" احصاء و حسب ضرورت و نیاز بین شرکت سهامی "بورس" مربوط و " سازمان" به ترتیب به عنوان سرمایه و منابع مالی در اختیار تسهیم می شود. تصمیمات این کمیته پس از تصویب وزیر امور اقتصاد و دارایی لازم الاجرا می باشد. تبصره - سوابق کارکنان "سازمان کارگزاران" هر "بورس" به موجب مقررات قانون کار بازخرید می گردد"، سازمان کارگزاران بورس فلزات تهران و سازمان کارگزاران بورس کالای کشاورزی منحل گردید و طی مراحل قانونی جهت تصفیه این سازمان ها آغاز شد. شرکت بورس کالای ایران به موجب ماده 58 قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران که مقرر داشته "دولت اقدامات لازم را برای فعال کردن بورس های کالایی و تطبیق آن با این قانون و ارائه راهکارهای قانونی مورد نیاز را به عمل خواهد آورد" به عنوان یک شرکت جدید و کاملا مستقل از سازمان های کارگزاران بورس فلزات و بورس کالای کشاورزی، پس از پذیره نویسی در 4 گروه سهامداری و برگزاری مجمع عمومی از ابتدای مهرماه سال 1386 فعالیت خود را آغاز کرد. بدین ترتیب، هم اکنون بورس کالای ایران با تجربه ای بیش از 10 سال، به داد و ستد انواع محصولات صنعتی و معدنی، فرآورده های نفت و پتروشیمی و کشاورزی در قالب معاملات نقد، نسیه، سلف ، سلف استاندارد و معاملات ابزارهای مشتقه از جمله قراردادهای آتی مشغول است.
- مجامع عمومی
- هیات مدیره
- مدیر عامل
- بازرس/حسابرس
تمامی داد و ستد ها در بورس کالا در قالب قراردادهای استاندارد شده انجام می گیرد و به طور کلی 5 نوع قرارداد برای داد و ستد هر کالا وجود دارد:
قراردادی است که براساس آن، پرداخت بهای کالای مورد معامله و تحویل آن در هنگام معامله و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای انجام میشود.
قراردادی است که براساس آن، کالا با قیمت معین در زمانی مشخص در آینده تحویل گردیده و بهای آن در هنگام معامله و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای پرداخت میگردد.
قراردادی است که براساس آن، کالا در هنگام معامله تحویل و بهای آن در تاریخ سررسید و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای پرداخت میگردد.
قراردادی است که فروشنده براساس آن متعهد میشود در سررسید معین، مقدار معینی از کالای مشخص را به قیمتی که الان تعیین میکنند بفروشد و در مقابل طرف دیگر قرارداد متعهد میشود آن کالا را با آن مشخصات خریداری کند و برای جلوگیری از امتناع طرفین از انجام قرارداد، طرفین به صورت شرط ضمن عقد متعهد میشوند مبلغی را به عنوان وجه تضمین نزد اتاق پایاپای بگذارند و متعهد میشوند متناسب با تغییرات قیمت آتی، وجه تضمین را تعدیل کنند و اتاق پایاپای از طرف آنان وکالت دارد متناسب با تغییرات، بخشی از وجه تضمین هر یک از طرفین را به عنوان اباحه تصرف در اختیار دیگری قرار دهد و او حق استفاده از آن را خواهد داشت تا در سررسید با هم تسویه کنند.
قراردادی است که براساس آن عرضهکننده مقدار معینی از دارایی پایه را مطابق مشخصات قرارداد سلف استاندارد در ازای بهای نقد به فروش میرساند تا در دورة تحویل به خریدار تسلیم نماید. خریدار میتواند معادل دارایی پایه خریداری شده را طی قرارداد سلف موازی استاندارد موضوع مواد 2 و 3 دستورالعمل اجرایی معاملات سلف استاندارد، به فروش رساند. قرارداد مذکور نیز در این دستورالعمل به اختصار قرارداد سلف استاندارد نامیده میشود.
معاملات در بورس کالا، متشکل و سازمان یافته، قانونمند، قابل نظارت، شفاف، عادلانه، رقابتی و کم هزینه است.
در بورس کالا، امکان پوشش، توزیع و انتقال ریسک وجود دارد.
در بورس کالا، کیفیت و کمیت کالا و مبلغ معامله و مدت معامله تضمین شده است.
کشف قیمت در بورس کالا از طریق حراج حضوری و بصورت شفاف صورت گرفته و با حذف رانت باعث فسادزدایی از بازار معاملات می گردد.
پذیرش کالا جهت فروش در بورس کالا منوط به داشتن استاندارد های اجباری برای آن کالا می باشد و از این راه کیفیت کالا در بورس تضمین می گردد.
در بورس کالا، مبداء کالا نمود ناکارآمدی در بازار سهام نمود ناکارآمدی در بازار سهام مشخص و تضمین شده است.
در مقایسه با تشریفات مناقصات و مزایدات سرعت انجام معاملات در بورس کالا بسیار بالاتر بوده و جریان معاملات از امنیت کامل برخوردار است.
در صورت بروز اختلاف میان طرفین معامله، بورس کالا دارای مراجع اختصاصی بررسی و رسیدگی به دعاوی بوده و سرعت رسیدگی به دعاوی مطرح شده در مقایسه با دادگاه های عادی بالاتراست.
با استفاده از ابزارهای مالی مانند قراردادهای سلف و سلف استاندارد و ساز و کار اوراق بهادار مبتنی بر کالا، امکان تامین مالی بنگاهها از این طریق وجود دارد.
حذف بخشی از هزینههای مرتبط با فروش و بازاریابی باتوجه به وجود بازار مستقیم و بدون واسطه در بورس کالا
وجود شفافیت در معاملات بورس کالا و حذف هرگونه عاملی که در حوزه فروش، منجر به ایجاد رانت خواهد شد.
طبق ماده (6 (قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، نمود ناکارآمدی در بازار سهام معادل ده درصد(10%) از مالیات بر درآمد حاصل از فروش کالاهایی که در بورسهای کالایی پذیرفته شده و به فروش می رسد و ده درصد(10%) از مالیات بر درآمد شرکت هایی که سهام آنها برای معامله در بورس های داخلی یا خارجی پذیرفته می شود و پنج درصد (5 %) از مالیات بر درآمد شرکت هایی که سهام آنها برای معامله در بازار خارج از بورس داخلی یا خارجی پذیرفته می شود، از سال پذیرش تا سالی که از فهرست شرکت های پذیرفته شده در این بورس ها و یا بازارها حذف نشده اند با تایید سازمان بورس و اوراق بهادار بخشوده می شود. شرکت هایی که سهام آنها برای معامله در بورس های داخلی یا خارجی یا بازارهای خارج از بورس داخلی یا خارجی پذیرفته می شود در صورتی که در پایان دوره مالی به تایید سازمان بورس و اوراق بهادار حداقل بیست درصد (20%) سهام شناور آزاد داشته باشند معادل دو برابر معافیت های فوق از بخشودگی مالیاتی برخوردار می شوند. بر اساس تبصره 1 ماده (7) قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، تمامی درآمدهای صندوق سرمایه گذاری در چهارچوب این قانون و تمامی درآمدهای حاصل از سرمایه گذاری در اوراق بهادار ماده یک قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب 1384 و درآمدهای حاصل از نقل و انتقال این اوراق یا درآمدهای حاصل از صدور و ابطال آنها از پرداخت مالیات بر درآمد و مالیات بر ارزش افزوده مصوب 1387/3/2 معاف می باشد و از بابت نقل و انتقال آنها و صدور و ابطال اوراق بهادار یاد شده مالیاتی مطالبه نخواهد شد. (بنابر اعلام معاونت حقوقی سازمان بورس و اوراق بهادار از آنجا که شورایعالی بورس و اوراق بهادار، قراردادهای آتی را به عنوان ابزار مالی جدید مورد تصویب قرار داده و ابزارهای مالی نیز اوراق بهادار موضوع بند 24 ماده یک قانون بازار اوراق بهادار هستند، به تصریح تبصره یک ماده (7) قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، معاملات قراردادهای آتی نیز از پرداخت مالیات معاف می باشد). بر اساس تبصره 2 ماده (7) قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، سود و کارمزد پرداختی یا تخصیصی اوراق بهادار موضوع تبصره 1 این ماده به استثنا سود سهام و سهم الشرکه شرکتها و سود گواهی های سرمایه گذاری صندوقها ، مشروط به ثبت اوراق بهادار یاد شده نزد سازمان بورس و اوراق بهادار جزء هزینه های قابل قبول برای تشخیص درآمد مشمول مالیات ناشر این اوراق بهادار محسوب می شود. بر اساس ماده (17) قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، خرید و فروش کالاهای پذیرفته شده در بورس های کالایی که با رعایت مقررات حاکم بر آن بورس ها مورد داد و ستد قرار می گیرند توسط وزارتخانه ها و دستگاه های دولتی و عمومی و دستگاه های اجرایی نیاز به برگزاری مناقصه یا مزایده و تشریفات مربوط به آنها ندارد. بر اساس ماده (18) قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، دولت مکلف است کالای پذیرفته شده در بورس را از نظام قیمت گذاری خارج نماید.
دیدگاه شما